نجات تنهایی


نجات تنهایی

سراسر شعرم سراسر دلتنگی کاش عشق را مرزی بود عطر غریب پاییز پنجره ساکت غروب را لبریز کرده بود در سوگ بودم آشکارا در بهت تجاوز به خاطرات سبز تو در باران اقاقی لخت بود و لکنت زمین تصور تجسمشاعر:علی اکبر فاطمی نایر

سراسر شعرم
سراسر دلتنگی
کاش عشق را مرزی بود
عطر غریب پاییز
پنجره ساکت غروب را لبریز کرده بود
در سوگ بودم
آشکارا در بهت تجاوز
به خاطرات سبز تو در باران
اقاقی لخت بود
و لکنت زمین تصور تجسم شهوت آزادی
سراسر بغضم
سراسر تنهایی
و عشق را جز طعم سرخ بوسه نشانی نیست
و فکر کن اگر بوسه تشنه باشد
آن گاه لب در التهاب تاول آزادی جان خواهد داد
پوچی عمیقی جهان را فرا گرفته است
هر آغوش لذت تلخی است
در انتحار معصومیت الفبا
و حرف آخر همیشه لخته شد
آیا عشق جهان را از ویرانی نجات خواهد داد؟

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


یک خبر فوری از واریز مرحله سوم سود سهام عدالت