بر لب رسیده جان من،جانا بریده ام
بازا بیا، بازا ببین ، بازا بریده ام
گریان مرا دیدی و تشبیهم به مَه کردی
ابرم ولی، ابری که از دنیا بریده ام
تا آخرش پای نگاهت زیر این باران
می مانم اما دیگر از سرما بریده ام
پای گریزی نیست آهوی دوانم را
ای دامَت آرزویم از صحرا بریده ام
تنگ مرا آرام تر بشکن،مرا ببین!
ماهی خسته ای که از دریا بریده ام
این حوض نقاشی من هرچند خط خطی ست
این نقطه..من...نبودنت....اینجا بریده ام
بازا بیا، بازا ببین ، بازا بریده ام
گریان مرا دیدی و تشبیهم به مَه کردی
ابرم ولی، ابری که از دنیا بریده ام
تا آخرش پای نگاهت زیر این باران
می مانم اما دیگر از سرما بریده ام
پای گریزی نیست آهوی دوانم را
ای دامَت آرزویم از صحرا بریده ام
تنگ مرا آرام تر بشکن،مرا ببین!
ماهی خسته ای که از دریا بریده ام
این حوض نقاشی من هرچند خط خطی ست
این نقطه..من...نبودنت....اینجا بریده ام