فصل های مشترک


فصل های مشترک

به خواب می رود دو قطبِ سردِ پیکرم به اُستوای سبزِ من که دست های مستِ تو دوباره می رسد، دوباره فصلِ رُستنِ شکوفه های سرخ تازه روی چین دامنم شده شرابِ شعر، می تراود از گلوی بغضِشاعر:مینامهرآفرین

به خواب می رود
دو قطبِ سردِ پیکرم
به اُستوای سبزِ من
که دست های مستِ تو
دوباره می رسد،
دوباره فصلِ رُستنِ
شکوفه های سرخ تازه روی چین دامنم شده

شرابِ شعر، می تراود از
گلوی بغضِ چشمهایمان
به شکل آبشار نیلگون
و در طنینِ مرزهای مشترک
میانمان
سقوط می کند...
سکوت می کند
درخت های در تنفّسِ
جزیره های هر دوسوی سرزمینمان
برای لحظه ای که هیچ مرز مبهمی
میان ما
نمانده است... مانده است؟
هیچ
از من و تو واژه ای؟
نشانه ای؟
گمان کنم رسیده فصل چیدن حروفِ ما...
...

چقدر گاو ها
صدایشان به گوشم آشناست...
بیشه بیشتر به چشمهای سرکشم
چگونه ممکن است؟ می چَرَم؟
نه! می َپرَم!
ولی از ارتفاعِ خوبِ خواب...

بهار99
مینا مهرآفرین

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی