غم کجا پنهان است؟


غم کجا پنهان است؟

چند روزیست که این خانه دگرگون شده است و به مانند گذشته ز خنده پر نیست آخر این غم ز کجا آمده است که شده دور ز چشمانی که منتظر بود اگر غم آمد به سراغش برود و نه با خشم که با صحبت دل هر غمی آمدهشاعر:پوریا معصومی

چند روزیست
که این خانه دگرگون شده است
و به مانند گذشته
ز خنده پر نیست
آخر این غم ز کجا آمده است
که شده دور ز چشمانی که
منتظر بود اگر غم آمد
به سراغش برود
و نه با خشم که با صحبت دل
هر غمی آمده برگرداند
همه جا را گشتم
و ندیدم اثری
از غمی که شده پنهان
در این کنج قفس
با خودم می‌گفتم
نکند پشت دری پنهان است
یا به زیر میز رفته
و به ما می‌خندد
بس عجیب است
چون که او بود
و من عاجز شده بودم
که نبود
به کجا می‌رود این غم
که هم خانه ی ما
هم درِ خانه ی همسایه ی ما سبز شده
به کجا می‌رود این غم
که هم پر ز سکوت
هم که گفتم
به من می‌خندد
آخر این غم به چه اندازه بزرگ
که سعادت نشده دیدن او
آخر این غم به چه اندازه حقیر
که ز دست من و او پنهان است
هر کجا را گشتم
باز از او ندیدم اثری
شاید او می‌ترسد
و نمیداند که
پر ز حرف است دلم
و دلم می‌خواهد
که بداند که چه دردی دارم
از شما می‌خواهم
که بگردید
و در خانه ی خود
گر که پیدا کردید
هم به من
هم به همسایه ی من
اطلاعی بدهید.













حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس های جنجالی و برهنه سارا و نیکا در استخر مختلط