با این حجمِ درد
که من می کشم!
با این حجمِ زجر
که من می کشم!
با این حجمِ آه
که من می کشم!
نه بلاکشی!
نه دلکشی!
با این حجمِ غم
که من می خورم!
با این حجمِ حرص
که من می خورم!
با این حجمِ نارو
که من می خورم!
نه غمخوری!
نه دمخوری!
با این حجمِ اشک
که من می ریزم!
با این حجمِ خاک
که من می ریزم!
با این حجمِ خاکستر
که من می ریزم!
نه خاکریزی!
نه کاریزی!
با این حجمِ ظلم
که من می بینم!
با این حجمِ نامردی
که من می بینم!
با این حجمِ سیاه
که من می بینم!
نه نزدیک بینی!
نه دوربینی!
با این حجمِ جوش
که من می زنم!
با این حجمِ تلنگر
که من می زنم!
با این حجمِ فریاد
که من می زنم!
نه شیپورزنی!
نه چینی بندزنی!
تو این حجمِ زیادِ غربت!
منم
و
یه سلولِ سردِ انفرادی!
تو این حجمِ تلخِ عُزلت!
منم
و
یه دیوارِ سنگیِ استبدادی!
تو این حجمِ مسلولِ سیاست
منم
و
آرزوی یه هوای بامدادی!
م - ح - فریاد
زمستان نود و هشت
که من می کشم!
با این حجمِ زجر
که من می کشم!
با این حجمِ آه
که من می کشم!
نه بلاکشی!
نه دلکشی!
با این حجمِ غم
که من می خورم!
با این حجمِ حرص
که من می خورم!
با این حجمِ نارو
که من می خورم!
نه غمخوری!
نه دمخوری!
با این حجمِ اشک
که من می ریزم!
با این حجمِ خاک
که من می ریزم!
با این حجمِ خاکستر
که من می ریزم!
نه خاکریزی!
نه کاریزی!
با این حجمِ ظلم
که من می بینم!
با این حجمِ نامردی
که من می بینم!
با این حجمِ سیاه
که من می بینم!
نه نزدیک بینی!
نه دوربینی!
با این حجمِ جوش
که من می زنم!
با این حجمِ تلنگر
که من می زنم!
با این حجمِ فریاد
که من می زنم!
نه شیپورزنی!
نه چینی بندزنی!
تو این حجمِ زیادِ غربت!
منم
و
یه سلولِ سردِ انفرادی!
تو این حجمِ تلخِ عُزلت!
منم
و
یه دیوارِ سنگیِ استبدادی!
تو این حجمِ مسلولِ سیاست
منم
و
آرزوی یه هوای بامدادی!
م - ح - فریاد
زمستان نود و هشت