نیامدی


نیامدی

این بار هم بهانه گرفتی؛ نیامدی قلب مرا نشانه گرفتی؛ نیامدی گفتی: بیا بیار دلِ پر بهانه را اما خودت بهانه گرفتی؛ نیامدی شاید که آمدیّ و ندیدم جمال دوست شاید مراشاعر:محمدعلی رضاپور

این بار هم بهانه گرفتی؛ نیامدی
قلب مرا نشانه گرفتی؛ نیامدی
گفتی: بیا بیار دلِ پر بهانه را
اما خودت بهانه گرفتی؛ نیامدی
شاید که آمدیّ و ندیدم جمال دوست
شاید مرا فسانه گرفتی، نیامدی
آری؛ خیالِ خالِ تو، می ارزد این جنون
گر راحتم ز لانه گرفتی، نیامدی
آمد خیالِ خامِ تو بر بامِ خاطرم
دل را به دامِ دانه گرفتی؛ نیامدی
خوش بود دل؛ دلیلِ هوایی شدن نداشت
از او، تو آشیانه گرفتی؛ نیامدی
سنگِ جدایی ات پَرِ دل می پراکنَد
از صبر، پشتوانه گرفتی؛ نیامدی
بستم دلم به زلفِ نسیمِ محبّتَت
یک باج دلبرانه گرفتی؛ نیامدی
در حسرت نوازش تو، موی اشتیاق
در دستِ ناز، شانه گرفتی؛ نیامدی
همسایه گشته ام به وفای قدیمِ دوست
در دوردست، خانه گرفتی؛ نیامدی
ای باوفانژادِ محبت نشان به ذات!
صبر از دل زمانه گرفتی؛ نیامدی
جانم فدای ناز تو ای ناز دلنواز!
حتی اگر بهانه گرفتی، نیامدی.

یا ایها العزیز مسّنا و اهلنا الضُّر و جئنا ببضاعه مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدّق علینا انّ الله یجزی المتصدّقین.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


گرگی ناگهان وارد بیمارستان شد/ اما زمانی که پرستاران علت را فهمیدن، نتوانستند جلوی گریه...