حکومت موازی و نقش بیشتر جنرال دوستم در آن

جنرال دوستم باید با انتبا از تجارب تلخ گذشته و با درنظرداشت هویت تاریخی و ملی، باور به دموکراسی و رعایت حقوق دیگران در حوزه شمال اینبار بدرخشد!

افغانستان افزون بر نام دیگرش که منطقه حایل است، فشرده حوزه شمال و جنوب نیز گفته میشود. چونانی که امروز دو تا حکومت را در راستای همین نام در حال شکل گیری می بینیم که مسبب آن حرق برتری جویی، تفکر فاشیستی و تمامیت خواهی اشرف غنی احمدزی قبیله گرا و تیم تداومش میباشد که در نتیجه انتخابات افتضاح آمیز و تحریم شده از جانب مردم که چیزی کم یک میلیون اشتراک کننده داشت، بنام حکومت های غنی احمدزی و حکومت موازی به آن بریاست عبدالله عبدالله اعلام گردید است.

این وضعیت تازگی ندارد ، دیروز که طالبان تروریست و متحدین منطقوی و بین المللی آنها در بیشتر از نیم افغانستان امارت میکردند ، در حوزه شمال کشور جبهه مقاومت به فرماندهی احمد شاه مسعود تشکیل شد و به حمایت روسیه پوتین ، ایران ، هندوستان و کشور های تازه به استقلال رسیده آسیای میانه در مقابل آنها جنگیدند و هیچگاهی اجازه ندادند تا طالبان و حامیان شان در کل جغرافیای کشور مسلط گردیده نفس به راحت بکشند.

تا اینکه فرمانده احمدشاه مسعود بنابر بر توطئه بسیار پیچیده کوچیده شده استخبارات بین المللی کشته شد و پیوسته به آن حادثه تروریستی یازده سپتامبر اتفاق افتاد که اجماع جهانی را غرض سرکوب طالبان تروریست شکل داد ودولت افغانستان واحد ایجاد گردید. اما ؛ از آن تاریخ به بعد روی قضایای افغانستان به تدریج اجماع جهانی بر هم خورده ، داره همان داستان مقاومت به شکل و شمایل دیگری بنابر دلایلی که توضیح آن در این جا مقدور نیست در حال شکل گرفتن است.

در شکل گیری این حکومت موازی نقش و حضور جنرال دوستم ازبیک برازنده تر و فعال تر از دیگر متحدین آن در عمل دیده میشود که باید جنرال دوستم ازبیک به عنوان قدرت محور در جنگ و تقابل با طالبان تروریست و داعیشیان آدمخوار و حمایت گران بین المللی آن نقش برازنده و همه گیر فرمانده مسعود را فراموش نکرده ، مجموع عملکرد های ذهنی و عملی خویش را با انتبا از تجارب تلخ گذشته و برپایه هویت تاریخی و ملی، باور به اصل دموکراسی ، رعایت حقوق دیگران والی اخیر تنظیم نموده انجام دهد و خوب بدرخشد ، در غیر آنصورت پایداری و پیرزوی در برابر فاشیزم یک خواب و خیال خواهد بود.

حفیظ راوند