درد خانمان سوز


درد خانمان سوز

بسوزد دل که درموج وخروش است بسوزد دل که جامی پرزخون است بسوزد دل که دایم در تب و تاب زاشک ومویه دایم دیده کوراست بسوزد دل که در دنیای فانی نداردهمدمی گویا خموششاعر:ابراهیم صفری


بسوزد دل که درموج وخروش است بسوزد دل که جامی پرزخون است

بسوزد دل که دایم در تب و تاب زاشک ومویه دایم دیده کوراست

بسوزد دل که در دنیای فانی نداردهمدمی گویا خموش است

بسوزد دل ز نامردی دوران محبت کرده عالم در عدو است

بسوزد دل که ازیاران جفادید همیشه آشنا اما غریب است

بسوزددل زنیرنگ حسودان که ازجور وستم هی درکمین است

بسوزد دل زدست نارفیقی که خنجربسته و دنیا همین است

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس نوشته برای پنجشنبه اموات