ماهیت و مراحل نفوذ رژیم صهیونیستی در آفریقا
رژیم صهیونیستی سیاست مدون و مرحلهبندی شدهای را برای نفوذ هر چه بیشتر در قاره آفریقا دنبال میکند که فراتر از سیاستهای کابینههای متعدد این رژیم است.
یکی از ارکان سیاست خارجی رژیم صهیونیستی از دیرباز افزایش ارتباط با کشورهای قاره سیاه است که از گذشته به عنوان ذخایر غنی معادن الماس و سرزمینهای بکر کشاورزی و منابع و کانیهای زمینی و زیرزمینی معروف بوده است. تلآویو طی سالهای گذشته تلاش کرده با تمام ابزارهای ممکن و پتانسیلهای سیاسی و دیپلماتیک، دامنه نفوذ خود در میان کشورهایی که همچنان در برابر رابطه با رژیم صهیونیستی مقاومت میکنند را گسترش دهد.
اخبار بین الملل- گرچه فتنههای داخلی و فشار بر افکار عمومی و حاکمان کشورهای آپارتاید آفریقایی از مهمترین عوامل تاثیرگذاری سیاست اسرائیل در آفریقا بوده، اما طی سالهای گذشته و با بهبود مناسبات امنیتی رژیم صهیونیستی با تعدادی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی، پتانسیل این کشورها نیز در راستای آغاز مناسبات رژیم صهیونیستی با کشورهای آفریقایی به کار گرفته شده است.
در این مقاله به بررسی اهداف رژیم صهیونیستی در نفوذ به آفریقا، ابزارهای منطقهای تلآویو برای گسترش این نفوذ و بررسی تفصیلی حضور شرکتهای تجاری و امنیتی رژیم صهیونیستی در قاره سیاه میپردازیم.
از دیدگاه تئوریسینهای سیاسی و راهبردی رژیم صهیونیستی، قاره آفریقا به عنوان عمق راهبردی و کمربندی امنیتی برای محاصره اعراب، و فضای مناسب جهت توسعه هژمونی منطقهای و بینالمللی این رژیم است.
غنا اولین کشوری بود که دردهه 1960 رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. از آن زمان این رژیم در پی کسب نفوذ و نیل به اهداف راهبردی خود در این قاره است. تجزیه و تحلیل تاریخ مناسبات رژیم صهیونیستی با کشورهای آفریقایی نیاز به یک دید فراگیر نسبت به ابعاد و سطوح روابط رژیم صهیونیستی با این قاره است.
همانطور که گفته شد، در اوایل تأسیس رژیم صهیونیستی، دیوید بن گورین اولین نخستوزیر رژیم صهیونیستی، آفریقا را بهعنوان یک وزنه متعادل کننده در مقابل جهان اسلام میدانست و به همین دلیل کمکهای اسرائیل به آفریقا از همان دهههای 1950 و 1960 در مقیاس گستردهای آغاز شد.
این کمکها پس از روی کار آمدن گولدا میر، اولین نخستوزیر زن اسرائیل، شدت گرفت. به طوری که در اواخر دهه 1960، سازمانی به اسم «ماشاو» زیر نظر وزارت خارجه اسرائیل تأسیس شد که وظیفه خود را کمک به توسعه پایدار جهانی تعریف کرده بود. این سازمان در قالب سیاستهایی با عنوان «تیکون عولم» کمکهای زیادی را به کشورهای آفریقایی کرده و سیاستهای اسرائیل در آفریقا را یکپارچه کرد.
«ماشاو» در زمان فعالیت خود (دهه 1960 و اوایل دهه 1970) بیش از 100 متخصص را برای انجام پروژههای بلندمدت به آفریقا فرستاد. این سازمان در زامبیا، برنامههای کشاورزی و معدنی متعددی را توسعه داد و در غنا یک کشتی اقیانوسپیما با عنوان «ستاره سیاه» ساخت که اولین کشتی اقیانوسپیمای آفریقایی بود. همچنین این سازمان در دوران فعالیت خود، برنامههای آموزشی و تحصیلی فراوانی را برای 250.000 نفر از آفریقاییها فراهم کرد.
فعالیتهای اقتصادی رژیم اسرائیل به کشورهای آفریقایی هنوز هم با شدت ادامه دارد، به طوری که اسرائیل در زمینههای تصفیه آب، آبیاری قطرهای، دستگاههای پزشکی با تکنولوژی بالا و دانش فنی پیشرفته، در کشورهای آفریقایی سرمایهگذاری کرده و برای مقابله با کمآبی در آفریقا، فعالیتهای گستردهای را انجام میدهد.
در طول سالهای اخیر نیز نهاد اسرائیلی- یهودی JNF با کاشت بالغ بر 240 هزار درخت در آفریقا، ساخت تمام سدها و مخازن آبی موردنیاز در این قاره و تأسیس حدود 1000 پارک تفریحی، به اجرای سیاستهای دولت اسرائیل در قاره آفریقا پرداخته است.
شرکت اسرائیلی «انرژی گلوبال» نیز در سال 2017، قراردادی به ارزش یک میلیارد دلار برای ساخت نیروگاههای حرارتی خورشیدی در آفریقا امضا کرد. این شرکت در سال 2015 نیز پروژه مشابهی را در روآندا کلید زده بود که هماکنون قسمت اعظمی از برق این کشور را تأمین میکند.
اهداف و انگیزههای مختلفی در روند تحول این مناسبات و فرآیند آن موثر بوده است. پیامد و نتایج این روابط روی منطقه خاورمیانه و موضوع منازعه اعراب و اسرائیل و روند صلح و عادی سازی روابط کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی در سطوح مختلف تاثیر گذار بوده است. قاره آفریقا و کشورهای آن در اندیشه و تفکر راهبردی نسل اول صهیونیستها، جایگاه ممتازی داشته است.
قبل از مهاجرت و استقرار صهیونیستها در فلسطین، اوگاندا و لیبی کشورهای آفریقایی مد نظر اندیشمندان یهودی، برای اسکان و استقرار یهودیان پراکنده و آواره از ظلم و فشارکشورهای آفریقایی، بودند. اکنون نیز پس از گذشت بیش از 60 سال از اشغال فلسطین، قاره آفریقا جایگاه مهمی در سیاستهای راهبردی رژیم صهیونیستی دارد و از دیدگاه تئورسینهای سیاسی و راهبردی اسرائیل، قاره آفریقا به عنوان عمق راهبردی و کمربندی امنیتی برای محاصره اعراب، و فضای مناسب جهت توسعه هژمونی منطقهای و بینالمللی این رژیم است.