نامهای به رییس جمهور؛ سه تجربه از اصلاحات اداری
بهعنوان یک جوان تحصیل یافته بدون درنظر گرفتن هر نوع نزاکت برایش نوشتم که چرا کارمندانش بعد از اینکه مرا شارت لیست نمودهاند، از طریق شماره تماس و ایمیل آدرس نوشته شده در خلص سوانح، در جریان نگذاشتهاند. قاعدتاً باید آنها هر کسی را که...
بهعنوان یک جوان تحصیل یافته بدون درنظر گرفتن هر نوع نزاکت برایش نوشتم که چرا کارمندانش بعد از اینکه مرا شارت لیست نمودهاند، از طریق شماره تماس و ایمیل آدرس نوشته شده در خلص سوانح، در جریان نگذاشتهاند. قاعدتاً باید آنها هر کسی را که شارت لیست میکنند، اطلاع دهند تا در امتحان شرکت نمایند. آنها بدون اطلاعدهی مسلکی امتحان را گرفته و شاید هم هزاران نفر شارت لیست شده مثل من بیخبر مانده باشند. شکایاتام را با کلمات جدی اما منطقی و مسلکی با وی در میان گذاشتم.
موضوع: کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی جداً به اصلاحات نیازمند است.
جناب رییس جمهوری!
عبدالوهاب آزاد هستم. سند ماستریام را به کمک مالی (بورسیه) (Open Society Foundation, USA) بنیاد جامعه باز در بخش توسعه پایدار و کارا (کاربردی) بهدست آوردهام و ده سال میشود که با نهادهای ملی و بینالمللی در بستهای مدیریت متوسط و بلند کار میکنم. به چهار زبان میتوانم صحبت کنم و با کمپیوتر هم آشنا هستم. اطمینان دارم که برای احراز بست دوم تمام شرایط را دارم.
آقای رییسجمهور!
همیشه میشنیدم که در دولت فساد است اما از آنجاییکه در ده سال دورهی کاریام برای یک روز هم بیکار نمانده بودم، این مسأله را جدی نمیگرفتم و میگفتم اگر فساد باشد و واسطهبازی، باید من بیواسطه سالها بیکار میماندم. اما خوشبختی قضیه در این بود که من هیچ گاهی هوای کار در دولت را نکرده بودم. شاید همین دلیلاش بوده باشد که به فساد باورمند نبودم.
با کار در نهادهای بینالمللی راحت بودم، معاش و امتیازات خوب میدادند. در کنار معاش خوب، همهی صلاحیتهای لازم برای مدیریت خوب یک تیم ۱۸ نفره را داشتم و دستکم ۸ تا ۱۲ پروژهی موفق تمویل شده توسط اداره انکشافی ایالات متحده را در کارنامهام دارم.
من از وضعیت راضی بودم، اما بر عکس همه اعضای فامیل و مخصوصاً پدرم (عبدالخالق آزاد) بارها از من خواسته بودند که با دولت کار کنم. سالها برای شان دلیل گفتم ولی در نهایت قبول کردم که باید در صدد کار با دولت باشم. اما نه هر کاری، کاریکه حداقل به تحصیلات و تجربهی کاری ده ساله و توقعاتام پاسخگو باشد.
کمیسیون اصلاحات اداری برای من نام آشنایی بود زیرا با هرکسی سر میخوردم از فساد و بیانصافی حاکم در این اداره داستانهایی داشتند؛ چیزیکه من تا دو سال قبل آنرا قبول نداشتم.
جناب رییسجمهور!
تقریباً دو سال قبل و در سایهی حکومت شما این باور من فرو ریخت. تقریباً دو سال قبل بستهای مدیریتی تذکرهی الکترونیکی اعلان شد. خوشحال شدم و گفتم با این اداره میشود کار کرد. من جداً باورمند بودم که در این سرزمین تا زمانیکه سیستمها ساخته نشده است، این سرزمین ساخته نمیشود.
خلص سوانحام را بروز نموده و برای یکی از بستهای کلیدی آن اداره (تذکره الکترونیکی) درخواست دادم، شماره تماس و ایمیل آدرسم را همیشه بررسی میکردم که بیخبر نمانم.
روزی شنیدم که [داوطلبان] این بستها شارت لیست شده و امتحاناتاش هم گذشته است. برایم سوال بود که چرا؟ آخر من همه شرایط لازم برای کار در آن بست را داشتم.
یکی از روزها از طریق گوگل اسمم را در میان افراد شارت لیست شده یافتم که در یکی از بستها مدیریتی ادارهی تذکره الکترونیکی شارت لیست شده بود. جداً از شیوهی کار کمیسیون شاکی شدم و در صفحه فیسبوک ریاست کمیسیون (جناب نادری) همهی مسایل را نوشتم.
بهعنوان یک جوان تحصیل یافته بدون در نظر گرفتن هر نوع نزاکت برایش نوشتم که چرا کارمندانش بعد از اینکه مرا شارت لیست نمودهاند، از طریق شماره تماس و ایمیل آدرس نوشته شده در خلص سوانح، در جریان نگذاشتهاند. قاعدتاً باید آنها هر کسی را که شارت لیست میکنند، اطلاع دهند تا در امتحان شرکت نمایند. آنها بدون اطلاعدهی مسلکی امتحان را گرفته و شاید هم هزاران نفر شارت لیست شده مثل من بیخبر مانده باشند. شکایاتام را با کلمات جدی اما منطقی و مسلکی با وی در میان گذاشتم.
چند روز بعد متوجه شدم که جناب نادری به نامهام در فیسبوک جواب داده و بابت مشکلات موجود در حد یک صفحه پاسخ ارایه نموده است. او مشکلات و انتقاداتم را قبول نموده و توجیهاتی را هم برایم نوشته بود و در اخیر هم معذرت خواسته و تعهد داده بود که برای حل این مسأله در آینده تمام تلاشش را میکند. خوشحال شدم که حداقل یکی از شرایط حکومتداری خوب که همان جوابدهی مسئولان دولتی به مردم است، در این سرزمین صورت میگیرد.
بار دوم وقتی که بست ریاست اجرایی دارالانشای کمیسیون اصلاحات اداری به اعلان سپرده شد، از طریق آنلاین برایش درخواست دادم. ماهها گذشت تا اینکه روزی برایم اطلاع دادند که برای آن بست شارت لیست شدهام. در امتحان شرکت کردم. مرحلهی اولیه را موفقانه سپری نموده و فردایش برای مصاحبه دعوت شدم. مصاحبه واقعاً فوقالعاده بود. کاملاً مطمین بودم که در این بست کامیاب میشوم اما بعداً شنیدم شخصی که مدتی را در ریاست محیط زیست بهعنوان رییس مالی «موسسه افغان اید» بهحیث هماهنگ کننده [کار کرده] و در اداره ارگانهای محلی کارشناس بوده است، در این بست استخدام شده است. به هر صورت چون کار داشتم جدی نگرفتم اما به شفافیت پروسه و خاک زدن به چشم مردم اندک اندک باورمند میشدم.
بار سوم وقتی که بست ریاست اجراییه بورد رسیدگی به شکایات خدمات ملکی اعلان شد، چون تجربهی کافی در این بخش (کارهای اجرایی) داشتم، تصمیم گرفتم که برای این بست درخواستی داده و با خودم تعهد نمودم که اگر در این بست کامیاب شوم با تمام توان تلاش میکنم که بابت شفافیت پروسه، که دو بار شخصاً خودم هم از آن متاثر شده بودم، کار کنم و مفید واقع شوم.
اما متاسفانه بعد از ماهها انتظار مورخ ۲۶ دسامبر ۲۰۱۹ ایمیلی را از کمیسیون اصلاحات اداری دریافت نمودم که چنین نگاشته شده بود: (پایین صفحه)
باوجودیکه بهعنوان مشاور برنامهها در یکی از شرکتهای امریکایی در کابل کار میکنم، تصمیم گرفتم که بابت این مسأله اعتراض کنم.
فورم شکایات را با دقت خانهپری نموده و در بخش تفصیل شکایاتاش نوشتم: «اگر من با سند ماستری و ده سال کار در موسسات بینالمللی در بستهای کلیدی و داشتن تمام مهارتهای لازم برای این بست شارت لیست نمیشوم، باید دلایلاش را بدانم … علاوه بر آن قابل یادآوری است که من تمام اسناد لازم را خدمت تان فرستادهام …»
در تاریخ ۱۹ جنوری ۲۰۲۰ من جواب شکایتام را ذریعه یک مکتوب رسمی به امضای گیسو یاری، عضو کمیسیون و کمیشنر بورد رسیدگی به شکایات خدمات ملکی و پوهنمل دوکتور احمد راتب مظفری، عضو کمیسیون و رییس بورد رسیدگی به شکایات خدمات ملکی دریافت نمودم.
در قسمت توضیحات آمده است که «شاکی محترم به دلیل عدم ارایه اسناد تحصیلی و تجربه کاری به صورت مکمل، غیر واجد شرایط دانسته شده است.»
پایینتر از آن در بخش تصمیم بورد نگاشته شده است که: «بعد از غور و بررسی اسناد واصله، به رویت لایحهی وظایف کاندیدانی واجد شرایط بست درخواستی دانسته میشود که حداقل دارای سند لیسانس در یکی از رشتههای اداره عامه، حقوق و علوم سیاسی، پالیسی عامه، شرعیات (فقه و قانون) باشند در حالیکه شاکی محترم نظر به سند لیسانس فارغ از رشته زبان و ادبیات و به رویت سند ماستری فارغ از رشته هنرها بوده…همچنان شاکی محترم برای وظایف مندرج در فورم درخواستی هیچ گونه سند ارایه ننموده و صرفاً به ضمیمه نمودن سی وی خویش اکتفا نموده است که این سند مدار اعتبار نمیباشد.»
آقای رییسجمهور! لطف کنید به دو نکته توجه کنید
۱. من همه اسناد لازم را برای درخواست به بست مورد نظر در سیستم آنلاین اداره ثبت نموده و فرستادهام. علاوه بر آن باید تذکر داد تازمانیکه اسناد بهگونهی کامل و درست در سیستم آنلاین آپلود نشود، هیچ داوطلبی نمیتواند درخواستیاش را برای کمیسیون ارسال دارد.
۲. علاوه بر آن در این مکتوب رسمی که دهها نفر (شاید هم با معاشات دالری) روی آن کار نمودهاند، حداقل سه تناقض جدی، یک دروغ محض و یک دلیل بیمورد را میبینم. اگر وضعیت همه امورات در کمیسیون اصلاحات اداری (اداره نخبه دولت) چنین به پیش برده شود، وای بر ما و دولت ما!
تناقض و دروغ کدام است؟
اول، بورد رسیدگی به شکایات گفته است که ارایه اسناد بهگونهی ناقص بوده است درحالیکه من همه اسناد لازم را برای آنها فرستادهام.
دوم، بورد رسیدگی به شکایات گفته است که من به رویت سند ماستری فارغ از رشته هنرها میباشم. به رویت کدام اسناد؟ همان اسناد که ناقص است یا هرگز ارایه نشده است؟ زیرا بورد رسیدگی گفته است هیچگونه اسناد ارایه ننموده است و صرفاً به ضمیمه نمودن سی وی خویش اکتفا نموده است. اگر هیچ اسنادی ارایه نشده است، در آنصورت به رویت کدام اسناد شما تفکیک دادید که من از رشته زبان و ادبیات و هنرها فارغ هستم؟
آقای رییسجمهور! تو خود حدیث مفصل بخوان از این این مجمل
از آنجاییکه من ماستریام را از رشته توسعه پایدار و کارا (MA-Sustainable Development Practice, Policy studies department) بهدست آوردهام، برایم واقعاً جالب است که کارمندان این اداره حتا قادر نیستند فرق بین رشته هنرهای زیبا و توسعه پایدار را بدانند و با بیمسئولیتی کامل در مکتوب رسمی اداره سه مسأله در تناقض باهم، یک دروغ شاخدار و یک دلیل بیمورد را مطرح نموده و به فهم خود شان دلیلی ساخته و به شکایات مردم رسیدگی نمودهاند.
جناب رییسجمهور!
اگر واقعاً میخواهید که این اداره؛ آنچه را که شما و مردم افغانستان از آن توقع دارید، برآورده سازد، نیاز است که در قسمت استخدام کارمندان آن در هر سطح (مخصوصاً سطح مدیریتی بلند) تجدید نظر نمایید ورنه با این میکانیزم همه مردم و مخصوصاً تحصیلیافتهگان این سرزمین به صداقت شما نسبت به این وطن مشکوک شده و آمار فرار از این سرزمین هر روز بیشتر و بیشتر میگردد.
اگر به گفتههای من شک دارید، لطف نموده به یک ادارهی غیروابسته (نهاد تحقیق مستقل) مسئولیت دهید تا غیرجانبدارانه تحقیق نموده و گزارش آنرا خدمت تان تقدیم نماید. مطمینم چیزهایی را خواهید شنید که موش هم در گدام انجام نداده است.
مطمینا آن معلومات شما را کمک مینماید تا به مشکلات این کمیسیون بیشتر پی برده و بتوانید برای رفع آن تدابیر لازم را روی دست گیرید. من حاضرم پای آنچه در این نامه نوشتهام، آگاهانه و مسئولانه ایستاده و تا آخر درصورتیکه جناب شما نیاز ببینید، ثابت نمایم که با این ساز و کار ما نمیتوانیم اصلاحات لازم را در سطح ملی به وجود بیاوریم. به گفته معروف، تا که این مکتب است و این ملا – حال طفلان خراب میبینم.
با تقدیم احترامات فایقه
وهاب آزاد