خون گریه


خون گریه

درک من از نام او هیچ است و هیچ از هیچ چیست؟ هر زمان نامش به یادم‌ میرسد تشویش چیست؟ من که هر دم می‌رسد یادش به یادم پس چرا لحظه ای یادم نشد آرام، این تدبیر چیست؟ لاجرم من را به یغمای سیاهی بردهشاعر:سید حسین براتی

درک من از نام او هیچ است و هیچ از هیچ چیست؟
هر زمان نامش به یادم‌ میرسد تشویش چیست؟
من که هر دم می‌رسد یادش به یادم پس چرا
لحظه ای یادم نشد آرام، این تدبیر چیست؟
لاجرم من را به یغمای سیاهی برده اند
اینک این نور سفید آسمانی بهر چیست؟
بی کران را دیده ام از نور حق، بی ادعا
اینهمه الطاف زیبای خدایی، کار چیست؟
من که دائم در پی میخانه هر جا رفته ام
اینک این کعبه که گردیده به نامم، فخرِ کیست؟
عمر را در سنگرِ معشوقه ام تنها شدم
اینکه عاشق گشته ام در خلوتم ، انکار نیست
دیده بودم عشق در اطرافیانم بی زیان
عشق من خنجر به قلبِ پاره کرد، بیمار کیست؟!!
کاش در این روز ها آید کسی بر قلب من
قلب عاشق را مداوا، کار هر جراح نیست
مرحبا داری تو ای عشق با دو چشمان ترم
خواهی خون گریَم به جانت، باشد؛ اینهم کار نیست..

تقدیم به همه ی عاشقان دلسوخته
سید حسین براتی
۱۵:۰۵
ناکجا آباد










حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


این 11 مرد شیطان صفت دست به قتل و آزار زنان و مردان می زدند / مخوف ترین باند بی رحم را ...