می روم خُرده نگیرید از من
پایِ سُرخورده نگیرید از من
دیگر این زندگی از مُد افتاد
زندگان مُرده نگیرید از من
سرد شد از دهن افتاد این گنج
رنجِ نا بُرده نگیرید از من
تبِ این خانه ی ویرانه فُسرد
روحِ افسرده نگیرید از من
بروید از جلوم یک باره
رنگِ پژمرده نگیرید از من
بگذارید که راحت بروم
این همه خُرده نگیرید از من
آرش آزرم
۶/ ۱۱/ ۱۳۹۸
پایِ سُرخورده نگیرید از من
دیگر این زندگی از مُد افتاد
زندگان مُرده نگیرید از من
سرد شد از دهن افتاد این گنج
رنجِ نا بُرده نگیرید از من
تبِ این خانه ی ویرانه فُسرد
روحِ افسرده نگیرید از من
بروید از جلوم یک باره
رنگِ پژمرده نگیرید از من
بگذارید که راحت بروم
این همه خُرده نگیرید از من
آرش آزرم
۶/ ۱۱/ ۱۳۹۸