شیوۀ بحث کردن دیالکتیک چیست؟


در یونان قدیم فکر می کردند اگر دو نفر با هم به مباحثه بنشینند و بکوشند، تا یکی مطلبی را اثبات کند و دیگری بکوشد، تا همان مطلب را رد کند، در جریان این مشاجره و جدل، معلوم می شود که حقیقت چیست. لذا دیالک تیک در واقع از جهت لغوی، یعنی شیوه...

در یونان قدیم فکر می کردند اگر دو نفر با هم به مباحثه بنشینند و بکوشند، تا یکی مطلبی را اثبات کند و دیگری بکوشد، تا همان مطلب را رد کند، در جریان این مشاجره و جدل، معلوم می شود که حقیقت چیست. لذا دیالک تیک در واقع از جهت لغوی، یعنی شیوه بحثی و جدلی و رسیدن به یک نتیجه منطقی.

بعدها دیالک تیک به کلی معنای دیگری گرفت و آن را در معنای فلسفی اسلوبی (میتود) جدید آن، هگل به کار برده است. هگل شیوه تفکر و توصیف خود را از وجود دیالک تیک نامید و آن را در مقابل شیوه متافیزیک گذاشت. البته در تاریخ فلسفه چنین چیزی نیست که کسی به آن شکلی متافیزیکی فکر کرده باشد که هگل می گوید. این یک نوع ذکر اصطلاح برای روشن سازی مطلب است.

بعدها مارکس و انگلس اسلوب دیالک تیکی تفکر را از هگل گرفتند و به فویرباخ، فیلسوف آلمانی،که او هم ابتدا شاگرد هگل بود، ولی از او روی گردان شد و دیالک تیک را رد کرد، ایراد داشتند که او وقتی فلسفه ایده الیستی هگل را به درستی رد می کرد، دیالک تیک او را هم به نادرست کنار گذاشت و حال آنکه دیالک تیک هگل صحیح است و نباید دور افکنده شود، بلکه باید آن را در چارچوب درست، چارچوب معرفت علمی، به کار گرفت. بعدها یک سلسله اسلوب ها درعلوم پیدا شد که هم تایید کننده شیوه دیالک تیکی تفکر است و هم می تواند آن را تکمیل کند، مانند تیوری تکامل انواع داروین تیوری سیستم ها، سیبرنتیک تیوریک و تا حدی تیوری نسبیت عمومی و خصوصی اینیشتین و مکانیک کوانتا و قانون عدم تعیین هایزنبرگ و غیره.

دیالک تیک،هم از آن جهت که شیوه بودن و دگر شدن کل هستی را برای شما وصف می کند، یک تیوری است و هم از آن جهت که شما را به این توصیف مجهز می کند و لذا شما را به تفکر درست قادر می کند، یک اسلوب است. بعضی ها از این حرف تعجب می کنند که، چطور ممکن است چیزی هم تئوری باشد و هم اسلوب، و می گویند که تئوری خود به اسلوب نیازمند است و یا هر اسلوبی ما را به یک تئوری می رساند، لذا تئوری و اسلوب دو چیز جداگانه است. این خود یک طرز فکر غیر دیالک تیکی است که مابین مفهوم ها و مقوله ها دیوار می کشد و رابطه بین تئوری و اسلوب را نمی بیند. وقتی تئوری توصیف کل هستی از جهت درونی و تکاملی آن باشد، ناچار پس از درک آن از طرف انسان، این تئوری نقش اسلوبی هم بازی می کند، زیرا کلید فهم کارگاه وجود را به دست او می دهد، یعنی هم وصف است و هم رهنمود، وهر توصیف درستی رهنمودی است.

ثریا بها

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه افغانستان

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


جملات و متن تبریک روز جهانی خلبان به همسرم و عشقم + عکس نوشته و استوری