معبد ویرانه ام


معبد ویرانه ام

پر مزن از بام من تازه شدم آشیان مرغ غزل های عشق بر لب بامم بخوان آبی نیلوفری از دل مرداب خیز روی به آبی نشست معبد ایمانمان سر در محراب من ریخت خرابات شد معبد ویرانه ام خطه ای از بامیان گر نفسشاعر:عباس رحیمی


پر مزن از بام من تازه شدم آشیان
مرغ غزل های عشق بر لب بامم بخوان
آبی نیلوفری از دل مرداب خیز
روی به آبی نشست معبد ایمانمان
سر در محراب من ریخت خرابات شد
معبد ویرانه ام خطه ای از بامیان
گر نفس سبزه ها یخ زده در زیر برف
خنده ی گل پر کند خلوت باغ بی گمان
عشق اگر خواهد و باد اگر سازشد
تا دل دریا رود قایق بی بادبان
مکتب شوریدگان بی صُحُف و بی رسول
سر به شقایق زند داغ دل ریششان
صاحب دل های خون عاشق پروانگی
کیست خودی آشنا باغم دلدادگان

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ابهامات بزرگ در مسیر واگذاری سرخابی‌ها/ آغاز دوران جدید در استقلال و پرسپولیس