بازی عشق


بازی عشق

تو چشماتو بستی،چشامو نشناختی تو بازی عشقو، با اون چشات باختی نخاستی احساست، با حس من جفت شه اون خاطرات تو، توو خاطرم قفل شه توو گریه هات دستام، اشکاتو پاک میکرد با این که میدونست، عشقششاعر:بهزاد عبدالرحمانی



تو چشماتو بستی،چشامو نشناختی
تو بازی عشقو، با اون چشات باختی

نخاستی احساست، با حس من جفت شه
اون خاطرات تو، توو خاطرم قفل شه

توو گریه هات دستام، اشکاتو پاک میکرد
با این که میدونست، عشقش رو خاک میکرد

تو رفتیو فصلم، پاییزه پاییزه
بهار و تابستون، چشمای من خیسه

بارونو دوست دارم،بارونیه حالم
یه عالمه حسرت، افتاده تو فالم

زمستونه کنج، آغوش من بی تو
آسون شکستیو، چه ساده رفتی تو

بارونو دوست دارم،بارونیه حالم
یه عالمه حسرت افتاده تو فالم

زمستونه کنج، آغوش من بی تو
آسون شکستیو، چه ساده رفتی تو

تو رفتیو فصلم، پاییزه پاییزه
بهار و تابستون، چشمای من خیسه
بیا که بعد ازتو،من بازیو باختم
من چتر عشقم رو ، با عشق تو ساختم
بارونو دوست دارم،حست رو میگیرم
تو زیر چتری من، دستت رو میگیرم
بارونیه حالم،با آسمون جورم
درگیر عشق تو،اما ازت دورم

درگیر عشق تو،اما ازت دورم

تو رفتیو فصلم،پاییزه پاییزه

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


جلب‌توجه مرجانه گلچین با یک استایل جوان‌پسند