( طبیب حاذق )


( طبیب حاذق )

دردیست ! کین ندارد درمان به هر دوائی حاذق طبیب خسته غمگین تر از چو مائی گفتا ! دوای دردت در پیچ زلف یارست گرداب پیچ در پیچ ، دریای بی صدائی گفتم ! که ماه تابی ، با ما چنین نشسته آتش زنم هم او را !شاعر:افروزابراهیمی


دردیست ! کین ندارد درمان به هر دوائی
حاذق طبیب خسته غمگین تر از چو مائی
گفتا ! دوای دردت در پیچ زلف یارست
گرداب پیچ در پیچ ، دریای بی صدائی
گفتم ! که ماه تابی ، با ما چنین نشسته
آتش زنم هم او را ! چون هاله در هوائی
گفتا ! به من، ندیدم مرهم به زخم دل ها
اینجا نشانه رفته ، ویرانه تر سرائی
ای دل ! منال هر دم از خوی تند کامی
از گله گر جدا شد ؛ گویا که تو سوائی
تقدیر من چنین گشت ، آواره در کویری
دنبال من نگشتند ؛ هی گفته اند کجائی ؟
از نی ناله برخاست با درد بی طبیبی
من ناله ام که گم شد در حلق بی نوائی
چون قایقم شکسته ! غرقینه از ستم شد
غواص را خبر کن ! چون گشته ام ، فدائی
رفتن از این خرابه بر من نبوده انگار
در پیله ام نشستم ، تنها و در خفائی
یک کور سوی امید ! در دل ندارم اما
با خامه ها نوشتم ؛ خود کرده ام جفائی


افروز ابراهیمی- بهمن ۹۸


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ حسین رحیمی ریگی برگرد