بدور از جمع می چرخم
بگرد کلبه ای نمناک
غبار و های و هوی و خار
سر و پا گشته ام بیمار
به تنها بودنم سوگند
دلم خرسند از این کار
من از اول ز قیل و قال
گریزان بودم از این تار
به تنهایی وفا کردم
به کویش جستجو کردم
طواف عشق را هر دم
و دردِ خود دوا کردم
چه زیبا هست تنهایی
چه پُر رنگ است بینایی
خدایا نعمتت را شکر
چه شیرین است شیدایی
بگرد کلبه ای نمناک
غبار و های و هوی و خار
سر و پا گشته ام بیمار
به تنها بودنم سوگند
دلم خرسند از این کار
من از اول ز قیل و قال
گریزان بودم از این تار
به تنهایی وفا کردم
به کویش جستجو کردم
طواف عشق را هر دم
و دردِ خود دوا کردم
چه زیبا هست تنهایی
چه پُر رنگ است بینایی
خدایا نعمتت را شکر
چه شیرین است شیدایی