شکستن پاییز


شکستن پاییز

گلهای بارانی فصل شکستن پاییزی تنها میان کوچه ها در فرصت بیداری ها در رنگ رخ یاران محو شدن در بی انتهایی ها از گردش ازچرخش ایام نبود جز جدایی ها گفتا کدام مرتبه عشقی گفتم مرحله بی وفاییشاعر:یحیی بهرامی باباحیدری

گلهای بارانی
فصل شکستن پاییزی
تنها میان کوچه ها
در فرصت بیداری ها
در رنگ رخ یاران
محو شدن در بی انتهایی ها
از گردش ازچرخش ایام
نبود جز جدایی ها
گفتا کدام مرتبه عشقی
گفتم مرحله بی وفایی ها
برایم زمانه ایستاده
غیر روی شکسته ام قد خمیدام
هر گلی خاری دارد
گلهای من فقط خارایند
میان رنج ها غمها تاوانها
چندان که پیوستن مزد کمیست
چندان که جاده های مهررا پیموم
برای تمام گلها در همه عمر
آغوشم بازست نفسم بی پایان
سرزمینها میان تلخ شیرین پیمودام
هر جانی حسرت من خورد
من حسرت تمام زیبارویان را
فلسفه ایست میان دنیا چشیدام
غیراز خدا کسی لایق یک نیست


حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


حمله اسرائیل به سوریه و عراق همزمان با صدای انفجار در ایران