چاره

من امشب درجهانم آرزویی تازه دارم دلم غمگین شدست و دلبری دیوانه دارم روایت ها برای خالق عشق حقیقی ازین قلب غمینِ دردناکِ پاره دارم مرا از آه سنگینِ فراغ و عشق معشوق برای رنج بی گنجم دلی بیشاعر:سید حسین براتی

من امشب درجهانم آرزویی تازه دارم
دلم غمگین شدست و دلبری دیوانه دارم
روایت ها برای خالق عشق حقیقی
ازین قلب غمینِ دردناکِ پاره دارم
مرا از آه سنگینِ فراغ و عشق معشوق
برای رنج بی گنجم دلی بی چاره دارم
شده بودم پر از خوشحالیِ دیدار معشوق
منی که خانه ای ویران و سرد و ساده دارم
برایم قصه ی لیلی و مجنون گشت روشن
من از شیرین و فرهادِ زمانه شکوه دارم
چگونه رفتی و یار دگر بر خود گرفتی
من از معشوقه ی قلبم دلی آزرده دارم
دلم پر میکشد بینم رخ دیوانه ات را
منی کز آینه میترسم ،اینک چاره دارم؟
تو ای معشوقه ی پر رنگِ ننگین زمانه
بیا برگرد و شو یکرنگ، آری چاره دارم
پیاله خالی از می گشته و دل پر بهانه
بیا ساقی بشو ای خاطره، میخانه دارم
کنارم هستی و در خاطرم یادت هنوزَست
منی که خاطراتم سوخت، برگی تازه دارم
نمیخواهم شوی معشوقه ی دلبر فریبم
اگر قلبت شده آرام ، جایی تازه دارم
دلم محتاج دلداری‌‌ِّ آرامِ شبانست
منم در دل خدایی مهربان و ساده دارم
کتاب زندگی باز است و راوی در پی آن
قلم بردار و بنْویس، من برایت قصه دارم...
سید حسین براتی
۵:۳۰ بامداد
ناکجا آباد

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!

چاره

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته