سردار شهید قاسم سلیمانی؛ از اسوه تا اسطوره


سردار شهید قاسم سلیمانی؛ از اسوه تا اسطوره

بعد فراملی شهید سلیمانی و دفاع او از مظلومان عالم ویژه ملت‌های تحت ستم سیاست‌ها و عوامل امریکا در منطقه توانست او را به یک الگوی فراملی به ویژه در میان ملت‌های منطقه تبدیل کند.

به گزارش خبرنگار مهر، راضیه مهرابی کوشکی، دکترای جامعه‌شناسی سیاسی در یادداشتی به راز محبوبیت سردار سلیمانی و تشییع میلیونی ایشان پرداخته است:

یکی از سوالات اساسی که پیرامون استقبال و حضور گسترده در تشییع و گرامیداشت شهید قاسم سلیمانی اذهان عمومی و البته نخبگان فکری را به خود مشغول کرده این است که ایا این رستاخیز جمعی به مثابه تأیید انقلاب اسلامی و در واقع رفراندومی در تأیید جمهوری اسلامی و نظام مبتنی بر ولایت فقیه و البته سیاست‌های منطقه‌ای آن بوده است؟ در یک نگاه پاسخ آری است، زیرا بخش بزرگی از جماعت مشایعت کننده و عزادار این فقدان بزرگ، ولایتمداران و هواداران نظام بوده اند، اما دقت بیشتر این گزاره را به تنهایی تأیید نمی‌کند و به نظر می‌رسد دلایل حضور فراتر از قدردانی از مردی است که در راستای اهداف انقلابی نظام جمهوری اسلامی ایران جانفشانی کرده باشد

بخش دیگر پاسخ در انگاره‌های هویتی سوگواران او نمایان است. اساساً افراد دارای لایه‌های هویتی مختلفی هستند که از لحاظ اولویت علاقه و شناخت، یکی را بر دیگری ارجحیت داده و خود و دیگران را با ارزشها و الگوهای آن می‌سنجند. یکی وزنه اسلامیت هویتش بر ملیت ایرانی پیشی گرفته و دیگری تنها بر الگوهای فطری و انسانی جهان‌شمول فارغ از برچسب‌های دینی و قومی و مذهبی تکیه دارد. شواهد و قرائن نیز نشان می‌دهد به دلایل مختلف شهید والامقام مان، فراتر از تصورات رسمی و مطلوب ما در لایه‌های مختلف هویتی نفوذ کرده و هر کدام از این جماعت بنا به مطلوبیت‌های خود او را اسوه الگو و ابرمردی کمیاب ارزیابی می‌کنند. نخستین و مهمترین آن شخصیت چند وجهی شهید است که انرژی و انوار متنوعی را در نظام‌های ارزشی افراد زنده و فعال کرده است.

لازم به توضیح نیست که ولایت مداری او به عنوان علمدار و سربازی مطیع شجاع و مدبر از او تصویری انقلابی و ولایی ساخته است و به تبع دوستداران ارزش‌های انقلاب به نظام ولایت فقیه این الگو را ستایش می‌کنند. اما دیگرانی نیز هستند که در آئینه شهید ارزش‌هایی می‌بینند که در ابر اسطوره‌های ایرانی موجب پایداری و گسترش تمدن ایران زمین تصویرسازی می‌شود. قرار گرفتن نام او در کنار الگوهایی مانند رستم جهان پهلوان تختی و حتی اسطوره‌های باستانی مانند کوروش هماهنگ با ارزش‌هایی است که تقدیس کننده اقدامات او در راستای گسترش مرزهای اقتدار تمدن ایرانی به مرزهای آب‌های مدیترانه در غرب آسیا و نیز شبه جزیره عربستان و بین النهرین، افغانستان و البته مرزهای دیگر جهان اسلام می‌باشد.

در همین راستا مبارزه او علیه داعش در معنای حفاظت از ناموس ملی و تمامیت ارضی و سرزمینی کشور و ملت ایران شایسته قدردانی و ستایش است. ابر مرد ایرانی تنها در نقش‌های امنیتی و دفاعی و تمدنی خلاصه نمی‌شود او الگویی از کارگزار ایرانی است که فارغ از ارزش‌های ایدئولوژیک نظام، نگاه ملی را بر چارچوب‌های حزبی و جناحی ترجیح داده و منافع ملی که خود تعریف می‌کند را در عمل و در بطن میادین نبرد و نه در پشت میزها و تریبون‌های نمایشی حفاظت و صیانت می‌نماید. الگوی که بسیاری از مشایعت کنندگان پیکر مطهرش کمتر در کارگزاران سیاسی سراغ دارند و این حضور در معنای وداع با یکی از نادرترین کارگزاران ملی نیز تفسیر می‌شود. به نحوی که گفته شده این حضور پس از رحلت امام خمینی ره بی سابقه می‌باشد.

و البته بعد فراملی شهید و دفاع او از مظلومان عالم ویژه ملت‌های تحت ستم سیاست‌ها و عوامل امریکا در منطقه توانست او را به یک الگوی فراملی به ویژه در میان ملت‌های منطقه تبدیل کند تشکر و قدردانی ملت افغانستان و پاکستان و عراق را در مراسم بزرگداشت و تشییع ایشان به وضوح می‌توان دید. با این حال هرچند که مجاهدت‌های او خطرات بزرگی را از سر جهانیان برطرف ساخت اما ضعف رسانه‌ای ما نتوانسته به نحو مطلوب شخصیت ارزشمند شهید را در میان افکار عمومی جهان بازتاب دهد و خیل جماعت بیشتری را در دنیا عزادار او گرداند. با این وجود بسیاری از آگاهان مسائل بین المللی و استراتژیک نتوانستند قابلیت‌ها و توانمندی‌های منحصر به فرد ایشان را کتمان کنند.

اما بخشی از این تبیین خارج از حصار مادی علوم سیاسی و جامعه شناسی است و در چارچوب امور رازآلود ای قرار دارد که در مجموعه علوم مادی معنا نمی‌شود. و آن به دلیل وجه عرفانی و انسانی و الهی شهید عالی قدر، قاسم سلیمانی است که با عبور از غبار و حجاب فطرت‌ها، وارد وجه روحانی افراد شده و گوهر درون انسان‌های آگاه به شخصیت قاسم سلیمانی را بیدار ساخت آنها را از درون سوگوار از دست دادن الگویی کم نظیر از انسانیت و شجاعت در عصر کنونی گرداند. به نظر می‌رسد فراتر از مرزهای مادی و توصیف‌های پوزیتیویستی جهانی است که بر اندیشه‌ها و افکار و کنش‌های جمعی افراد اثر می‌گذارد و و انرژی درونی آنها را به سوی یک دستی و همبستگی هدایت می‌کند.

به بیانی، گویی ملکوت به پایین آمده و دل‌های دوستدار شهید را در یک ضرب آهنگ همساز به تجلیل و سوگواری از او تنظیم می‌کند. همان انرژی که در اندیشه امام خمینی فراتر از از محاسبات مادی توانست ملت ایران را در یک کارزار یک سویه بر استبداد زمان پیروز ساخته و بنیان حکومت پهلوی را درهم شکند. این انرژی به صورت رستاخیز ملت ایران و منطقه در تشییع شهید باردیگر نمایان گردید هرچند که در پس شیطنت‌های آمریکا و شبکه رسانه‌ای نظم بین المللی و با وقوع حادثه هواپیمای اوکراینی به نحو مطلوب قدر دانسته نشد و کم کم در پس ابرهای بی اعتمادی و فضای غبارآلود به وادی فراموشی حواله می‌شود.

در هر حال جذبه و محبوبیت شهید سلیمانی را نمی‌توان در یک قاب جای داد و متوجه این نکته بود که مصادره نمودن و محدود کردن او در قرائت‌های رسمی و دلخواه باعث می‌شود الگو سازی از شخصیت ایشان به نحو شایسته اثر گذار نباشد. چه آنکه کردار و صحبتهای او درباره لزوم افزایش دربرگیرندگی نظام فراتر از از نگاه‌های جناحی و حزبی و مذهبی موید آن است. در نهایت به نظر می‌رسد ایشان به عنوانی الگویی منحصر به فرد از اسلامیت و ایرانیت و انسانیت لازم است محور مطالعه و بررسی بیشتر باشند تا به صورت‌های مختلف در دسترس نسل‌های کنونی و آینده قرار گیرند. تداوم انقلاب اسلامی و تمدن ایرانی در تکثیر اسوه‌ها و الگوهای شجاع، مدبر، دلسوز، وطن پرست و انسان دوست ممکن است.


به گزارش خبرنگار مهر، راضیه مهرابی کوشکی، دکترای جامعه‌شناسی سیاسی در یادداشتی به راز محبوبیت سردار سلیمانی و تشییع میلیونی ایشان پرداخته است:

یکی از سوالات اساسی که پیرامون استقبال و حضور گسترده در تشییع و گرامیداشت شهید قاسم سلیمانی اذهان عمومی و البته نخبگان فکری را به خود مشغول کرده این است که ایا این رستاخیز جمعی به مثابه تأیید انقلاب اسلامی و در واقع رفراندومی در تأیید جمهوری اسلامی و نظام مبتنی بر ولایت فقیه و البته سیاست‌های منطقه‌ای آن بوده است؟ در یک نگاه پاسخ آری است، زیرا بخش بزرگی از جماعت مشایعت کننده و عزادار این فقدان بزرگ، ولایتمداران و هواداران نظام بوده اند، اما دقت بیشتر این گزاره را به تنهایی تأیید نمی‌کند و به نظر می‌رسد دلایل حضور فراتر از قدردانی از مردی است که در راستای اهداف انقلابی نظام جمهوری اسلامی ایران جانفشانی کرده باشد

بخش دیگر پاسخ در انگاره‌های هویتی سوگواران او نمایان است. اساساً افراد دارای لایه‌های هویتی مختلفی هستند که از لحاظ اولویت علاقه و شناخت، یکی را بر دیگری ارجحیت داده و خود و دیگران را با ارزشها و الگوهای آن می‌سنجند. یکی وزنه اسلامیت هویتش بر ملیت ایرانی پیشی گرفته و دیگری تنها بر الگوهای فطری و انسانی جهان‌شمول فارغ از برچسب‌های دینی و قومی و مذهبی تکیه دارد. شواهد و قرائن نیز نشان می‌دهد به دلایل مختلف شهید والامقام مان، فراتر از تصورات رسمی و مطلوب ما در لایه‌های مختلف هویتی نفوذ کرده و هر کدام از این جماعت بنا به مطلوبیت‌های خود او را اسوه الگو و ابرمردی کمیاب ارزیابی می‌کنند. نخستین و مهمترین آن شخصیت چند وجهی شهید است که انرژی و انوار متنوعی را در نظام‌های ارزشی افراد زنده و فعال کرده است.

لازم به توضیح نیست که ولایت مداری او به عنوان علمدار و سربازی مطیع شجاع و مدبر از او تصویری انقلابی و ولایی ساخته است و به تبع دوستداران ارزش‌های انقلاب به نظام ولایت فقیه این الگو را ستایش می‌کنند. اما دیگرانی نیز هستند که در آئینه شهید ارزش‌هایی می‌بینند که در ابر اسطوره‌های ایرانی موجب پایداری و گسترش تمدن ایران زمین تصویرسازی می‌شود. قرار گرفتن نام او در کنار الگوهایی مانند رستم جهان پهلوان تختی و حتی اسطوره‌های باستانی مانند کوروش هماهنگ با ارزش‌هایی است که تقدیس کننده اقدامات او در راستای گسترش مرزهای اقتدار تمدن ایرانی به مرزهای آب‌های مدیترانه در غرب آسیا و نیز شبه جزیره عربستان و بین النهرین، افغانستان و البته مرزهای دیگر جهان اسلام می‌باشد.

در همین راستا مبارزه او علیه داعش در معنای حفاظت از ناموس ملی و تمامیت ارضی و سرزمینی کشور و ملت ایران شایسته قدردانی و ستایش است. ابر مرد ایرانی تنها در نقش‌های امنیتی و دفاعی و تمدنی خلاصه نمی‌شود او الگویی از کارگزار ایرانی است که فارغ از ارزش‌های ایدئولوژیک نظام، نگاه ملی را بر چارچوب‌های حزبی و جناحی ترجیح داده و منافع ملی که خود تعریف می‌کند را در عمل و در بطن میادین نبرد و نه در پشت میزها و تریبون‌های نمایشی حفاظت و صیانت می‌نماید. الگوی که بسیاری از مشایعت کنندگان پیکر مطهرش کمتر در کارگزاران سیاسی سراغ دارند و این حضور در معنای وداع با یکی از نادرترین کارگزاران ملی نیز تفسیر می‌شود. به نحوی که گفته شده این حضور پس از رحلت امام خمینی ره بی سابقه می‌باشد.

و البته بعد فراملی شهید و دفاع او از مظلومان عالم ویژه ملت‌های تحت ستم سیاست‌ها و عوامل امریکا در منطقه توانست او را به یک الگوی فراملی به ویژه در میان ملت‌های منطقه تبدیل کند تشکر و قدردانی ملت افغانستان و پاکستان و عراق را در مراسم بزرگداشت و تشییع ایشان به وضوح می‌توان دید. با این حال هرچند که مجاهدت‌های او خطرات بزرگی را از سر جهانیان برطرف ساخت اما ضعف رسانه‌ای ما نتوانسته به نحو مطلوب شخصیت ارزشمند شهید را در میان افکار عمومی جهان بازتاب دهد و خیل جماعت بیشتری را در دنیا عزادار او گرداند. با این وجود بسیاری از آگاهان مسائل بین المللی و استراتژیک نتوانستند قابلیت‌ها و توانمندی‌های منحصر به فرد ایشان را کتمان کنند.

اما بخشی از این تبیین خارج از حصار مادی علوم سیاسی و جامعه شناسی است و در چارچوب امور رازآلود ای قرار دارد که در مجموعه علوم مادی معنا نمی‌شود. و آن به دلیل وجه عرفانی و انسانی و الهی شهید عالی قدر، قاسم سلیمانی است که با عبور از غبار و حجاب فطرت‌ها، وارد وجه روحانی افراد شده و گوهر درون انسان‌های آگاه به شخصیت قاسم سلیمانی را بیدار ساخت آنها را از درون سوگوار از دست دادن الگویی کم نظیر از انسانیت و شجاعت در عصر کنونی گرداند. به نظر می‌رسد فراتر از مرزهای مادی و توصیف‌های پوزیتیویستی جهانی است که بر اندیشه‌ها و افکار و کنش‌های جمعی افراد اثر می‌گذارد و و انرژی درونی آنها را به سوی یک دستی و همبستگی هدایت می‌کند.

به بیانی، گویی ملکوت به پایین آمده و دل‌های دوستدار شهید را در یک ضرب آهنگ همساز به تجلیل و سوگواری از او تنظیم می‌کند. همان انرژی که در اندیشه امام خمینی فراتر از از محاسبات مادی توانست ملت ایران را در یک کارزار یک سویه بر استبداد زمان پیروز ساخته و بنیان حکومت پهلوی را درهم شکند. این انرژی به صورت رستاخیز ملت ایران و منطقه در تشییع شهید باردیگر نمایان گردید هرچند که در پس شیطنت‌های آمریکا و شبکه رسانه‌ای نظم بین المللی و با وقوع حادثه هواپیمای اوکراینی به نحو مطلوب قدر دانسته نشد و کم کم در پس ابرهای بی اعتمادی و فضای غبارآلود به وادی فراموشی حواله می‌شود.

در هر حال جذبه و محبوبیت شهید سلیمانی را نمی‌توان در یک قاب جای داد و متوجه این نکته بود که مصادره نمودن و محدود کردن او در قرائت‌های رسمی و دلخواه باعث می‌شود الگو سازی از شخصیت ایشان به نحو شایسته اثر گذار نباشد. چه آنکه کردار و صحبتهای او درباره لزوم افزایش دربرگیرندگی نظام فراتر از از نگاه‌های جناحی و حزبی و مذهبی موید آن است. در نهایت به نظر می‌رسد ایشان به عنوانی الگویی منحصر به فرد از اسلامیت و ایرانیت و انسانیت لازم است محور مطالعه و بررسی بیشتر باشند تا به صورت‌های مختلف در دسترس نسل‌های کنونی و آینده قرار گیرند. تداوم انقلاب اسلامی و تمدن ایرانی در تکثیر اسوه‌ها و الگوهای شجاع، مدبر، دلسوز، وطن پرست و انسان دوست ممکن است.

کد خبر 4828231

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه دینی و مذهبی

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


روی کلید واژه مرتبط کلیک کنید
منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ خاص و بی نظیر اجتماعی سارینا از شاهین نجفی