آغاز کن این سال که تعبیر بسیار دیدهام
دوری مکن که ز دوستان آزار دیدهام
خوابی گذشت که می رسی به زودی زود
ای چشم انتظار از ابن سیرین انکار دیدهام
میان انجمن عاشق چگونه شرح دهم
که تو را با جامه گلدار در گلزار دیدهام
تنهایی ام خاریست که در ساقه ام نشست
بهانه مگیر من لاله بی یار دیدهام
نالیدن از حسادت رقیبان که روا بود
من چه نالم که همه از دلدار دیدهام
گویند نخور بیش از دو نیش ز سوراخی
من به هزار بار و به اجبار دیدهام
یوسفم که دریده شد به گرگ زمان
بیا که از این حادثه منت بازار دیدهام
حیدری به هزار درد ومصیبت گلایه مکن
که در این ره خونین هزار بیمار دیدهام
دوری مکن که ز دوستان آزار دیدهام
خوابی گذشت که می رسی به زودی زود
ای چشم انتظار از ابن سیرین انکار دیدهام
میان انجمن عاشق چگونه شرح دهم
که تو را با جامه گلدار در گلزار دیدهام
تنهایی ام خاریست که در ساقه ام نشست
بهانه مگیر من لاله بی یار دیدهام
نالیدن از حسادت رقیبان که روا بود
من چه نالم که همه از دلدار دیدهام
گویند نخور بیش از دو نیش ز سوراخی
من به هزار بار و به اجبار دیدهام
یوسفم که دریده شد به گرگ زمان
بیا که از این حادثه منت بازار دیدهام
حیدری به هزار درد ومصیبت گلایه مکن
که در این ره خونین هزار بیمار دیدهام