وقتی که باران می بارد
و رنگین کمان عشق
آسمان جزیره
را می رقصاند
وقتی که چلچله های عاشق
خود را به باد می سپرند
و با نغمه و آواز
عشق را
به معشوق هدیه می دهند
و قتی که شکو فه های
نارنج
زنبورهای دلتنگ را
در آغوش می گیرند
من عشق را
در شیشه دلتنگی ام می گذارم
و در دریای جنوب
رها می کنم
شاید که در ساحلی دور
در آن سوی رویا ها
نگاهی
احساس مرا
در یابد
و رنگین کمان عشق
آسمان جزیره
را می رقصاند
وقتی که چلچله های عاشق
خود را به باد می سپرند
و با نغمه و آواز
عشق را
به معشوق هدیه می دهند
و قتی که شکو فه های
نارنج
زنبورهای دلتنگ را
در آغوش می گیرند
من عشق را
در شیشه دلتنگی ام می گذارم
و در دریای جنوب
رها می کنم
شاید که در ساحلی دور
در آن سوی رویا ها
نگاهی
احساس مرا
در یابد