راههای جهنم

سیب بهانه بود گندم بهانه بود انگور هم خدا به دنبال گناهی بود که به دامن حوا بیاندازد شاید حوا این را می دانست و این راز او را هوایی کرد و آدم برای کشف آن ، حوا را بهانه کرد باید به یک بهانه ایشاعر:محمدرضا ملکی

سیب بهانه بود
گندم بهانه بود
انگور هم
خدا به دنبال گناهی بود که به دامن حوا بیاندازد
شاید حوا این را می دانست
و این راز او را هوایی کرد
و آدم
برای کشف آن ،
حوا را بهانه کرد
باید به یک بهانه ای راهی جهنم می شدیم ،
جهنمی پر از عشق
سیب بهانه بود.....
........
سیب وسوسه کرد ،
آدم
از آسمان به زمین نشست
از بهشت به خاک
هنوز هم آدم
از وسوسه ی سیب در امان نیست
هنوز هم سیب
در پیک های مستی آور
وسوسه می کند
میوه ای بهشتی که
راه جهنم را نشان می دهد.
و همه چیز از احساس شروع شد
احساس آدم به حوا
احساس حوا به سیب
و آنگاه زمینی که در انتظار بود
و زمینی که در آن
برای خالی نبودن احساس
نغمه و آواز ظهور کرد
شعر پیدا شد
رقص و پایکوبی
و باز هم احساس
اولین موسیقی شاید
نغمه ی عاشقانه ی عاشقی بوده است
در غار تنهایی
بی آن که علم موسیقی خودنمایی کند
اولین شعر شاید غم انسانهای نخستین بوده
که با آه و گریه
بر دیواره ی غارها نقش بسته
همه چیز از احساس شروع شد
و همه چیز بدون احساس تمام می شود....

محمدرضا ملکی - باتیس

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!

راههای جهنم

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته