دیگر چه باکی دارم از مرگ؟


دیگر چه باکی دارم از مرگ؟

در خاک سردی خفته ام من با اشک و زخم و آه سردی فردا ز خاکم کوزه سازد شاید دو دست گرم مردی شاید شوم گلدانی ازعشق در سایه ی ایوان لذت یا جنگل از خاکم بروید سرشار از عطر و طراوت شاید سبوی بادهشاعر:مریم افشاری

در خاک سردی خفته ام من
با اشک و زخم و آه سردی
فردا ز خاکم کوزه سازد
شاید دو دست گرم مردی
شاید شوم گلدانی ازعشق
در سایه ی ایوان لذت
یا جنگل از خاکم بروید
سرشار از عطر و طراوت
شاید سبوی باده گردم
در حلقه رندان هستی
پیدا کنم خود را بجوشم
در لحظه های شور و مستی
شاید ز خاکم گل بروید
تا کودکی آن را بچیند
با دیده های نازنینش
رنگ وفایم را ببیند
دیگر چه باکی دارم از مرگ
دیگر چه باکی دارم از مرگ
سبزم اگر یادم بماند....سبزم چو در یادت بمانم

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس پروفایل شهادت امام علی علیه السلام