دورآگاهی


دورآگاهی

سایه ی زخمی گذر شدم گناهکار خواستن به گفتگو آیینه شدم در تاریکیِ روشن به راه بی پایان،بارانی شدم با چتر اورنگ جان از آغازِ پایان دگرگونی شدم خودِ یاخته مهرآگین؛ دل و دلدادگی که خفته یشاعر:بابک رضایی آسیابر

سایه ی زخمی گذر شدم
گناهکار خواستن
به گفتگو آیینه شدم
در تاریکیِ روشن
به راه بی پایان،بارانی شدم
با چتر اورنگ جان
از آغازِ پایان دگرگونی شدم
خودِ یاخته مهرآگین؛
دل و دلدادگی که خفته ی هنگام من که نیست!
خونی
در مژگان آیینه ی نیزار
بوسه ی تیراژه کنکاش لب است.
جانی
در تردستی خواهش وار
توشه ی زادروز گوارایی که است؟
پولی
در ترازنامه بی آمار
شمارش پشیزخانه،گدامنش چه است؟؛
اندیشه درسنجش مستی به راز فریاد من که نیست!

13 آذر 1398- کرج- سروده : بابک رضایی آسیابر

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


تصاویر جنجالی ترانه علیدوستی روی تخت بیمارستان پس از انتشار خبر بیماری + عکس