گذرنامه گرفتم برای گذر از مشکلات.
سری نود و هشتم از سیبیل نوشت ها (کاریکلماتور)
به روغن سوزی می افتد آشپز ناشی. خوشبخت جلوه می کردیم بعد از آرایش بدبختی مان. با چشم بند تحریم کردند نگاهم را. در ادوار گوناگون اطوار جواب می دهد. گذرنامه گرفتم برای گذر از مشکلات. گوشم را به کار گرفت خودم را نه کارفرمای حراف. مهر بی مهری به گردن ندارد پاییز. دست به جیب نمی شدم تا فرودست جلوه نکنم. آدم ذی ربط حرف های بی ربط می زد. مهاجرت لبخند از صورتم آیینه را غم دار کرد. امتداد داد، بیداد است. گفتگویمان به گفت و نگو کشید. نایی برایم نذاشت شنیدن حرف های کنایی.محمدمهدی معارفی