عجب آشفته بازاریست اینجا
عجب چشمان پُر زاریست اینجا
شده هرروز عزا و رنج وماتم
چرااینگونه تکراریست اینجا
همه درغُصه و افسوس و حسرت
پر از زخمهای ناکاریست اینجا
نه آوازی نه احساسی نه شوری
دمادم بغض آشکاریست اینجا
شقایق هم دگر پژمرد و نشکفت
کویرِ خشکِ بی باریست اینجا
دویدیم و خمیدیم وخزیدیم
چه دنیای پُر اسراریست اینجا
خدا وندا تو دانی پر ز دردم
نه درمان ونه دیناریست اینجا