رقص رقصان
پای کوبان
دست جنبان
مست و خندان
بی سر و دستار و انبان
بس شتابان می روم
جامه سنگین
راه ننگین
جام جان لبریز
از مینای خونین
اسب دل بی تاب و غمگین
بس گرازان می روم
دیوی از خار و خس و خش
چشم هایش گوی آتش
همچو کرکس
از قفا از پیش و از پس
بس هراسان می روم
زیر پایم
نرم و لرزان
دشت بی رنگی نمایان
خالی از آب و پرنده
خالی از تدبیر
از جان
گو بیابان می روم
می روم با پای خسته
هر دو بالم
سرد و بسته
هر دو در رزم ازل
در هم شکسته
همچو لنگان می روم
دست در دست مغیلان
پشت سر
صد خانه ویران
در افق
یک قرص سوزان
یک دو صد فرسنگ
تا ماوای جانان
در مشامم
بوی باران
سمت خوبان می روم
می روم منزل به منزل
جا نگیرم من دو شب
در هیچ محفل
رهگذر بسیار اما
جملگی مسکین و غافل
روز و شب
در جست و جوی یار
نالان می روم
پای کوبان
دست جنبان
مست و خندان
بی سر و دستار و انبان
بس شتابان می روم
جامه سنگین
راه ننگین
جام جان لبریز
از مینای خونین
اسب دل بی تاب و غمگین
بس گرازان می روم
دیوی از خار و خس و خش
چشم هایش گوی آتش
همچو کرکس
از قفا از پیش و از پس
بس هراسان می روم
زیر پایم
نرم و لرزان
دشت بی رنگی نمایان
خالی از آب و پرنده
خالی از تدبیر
از جان
گو بیابان می روم
می روم با پای خسته
هر دو بالم
سرد و بسته
هر دو در رزم ازل
در هم شکسته
همچو لنگان می روم
دست در دست مغیلان
پشت سر
صد خانه ویران
در افق
یک قرص سوزان
یک دو صد فرسنگ
تا ماوای جانان
در مشامم
بوی باران
سمت خوبان می روم
می روم منزل به منزل
جا نگیرم من دو شب
در هیچ محفل
رهگذر بسیار اما
جملگی مسکین و غافل
روز و شب
در جست و جوی یار
نالان می روم