نمی دانستیم


نمی دانستیم

عشقمان سر به هوا بود و نمی دانستیم راهمان هردو جدا بود و نمی دانستیم مهر او در دل ما بود و خدایی می کرد جمله درگیر خطا بود و نمیدانستیم طلب از غنچه وفا بود و گلِ انجمنم خود خریدار جفا بود وشاعر:محسن محمودنیا

عشقمان سر به هوا بود و نمی دانستیم
راهمان هردو جدا بود و نمی دانستیم

مهر او در دل ما بود و خدایی می کرد
جمله درگیر خطا بود و نمیدانستیم

طلب از غنچه وفا بود و گلِ انجمنم
خود خریدار جفا بود و نمیدانستیم

ساقه از ریشه جدا بود و هوا میبُردش
همرهِ باد صبا بود و نمی دانستیم

بوسه اش همچو شفا بود و لبانش اما
همِگان نقش دوا بود و نمی دانستیم

فکر ویرانی ما بود و گرفتارِ هوس
موجِ آماجِ بلا بود و نمی دانستیم

دلمان خواب نما بود و دل هرزه ی او
با بدان یار خفا بود و نمی دونستیم

عشق ما دشمن ما بود و پی افکارش
در ره کشتن ما بود و نمی دانستیم

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا