وقتی 56 جان باخته هم برای اجرای طرحهای ویژه «صرف نمیکند»!
برای آنکه یک خطر تا آن اندازه جدی به نظر برسد که برای مهارش تدابیر و طرحهای ویژه و اضطراری در دستور کار قرار بگیرد، چه مقدماتی لازم است؟ آیا ابتلای چندین هزار نفری به بیماری به شدت خطرناک و نوعا مرگبار و چند ده جان باخته کافی است؟!
برای آنکه یک خطر تا آن اندازه جدی به نظر برسد که برای مهارش تدابیر و طرحهای ویژه و اضطراری در دستور کار قرار بگیرد، چه مقدماتی لازم است؟ آیا ابتلای چندین هزار نفری به بیماری به شدت خطرناک و نوعا مرگبار و چند ده جان باخته کافی است؟!
به گزارش «تابناک»، در روزهایی که برودت هوا و پیرو آن، وقوع وارونگی جوی موجب افزایش غلظت آلایندهها در بسیاری از کلانشهرهای کشورمان شده و شاهد اتخاذ تصمیمات اضطراری مانند تعطیلی مدارس و تشدید محدودیتهای ترافیکی هستیم، تهدیدی به مراتب بزرگتر متوجه سلامت ایرانیان شده و روز به روز بر شمار قربانیانش افزوده میشود.
صحبت درباره آنفلوانزاست؛ بیماریای که هم از شیوعش در این فصول سال آگاهیم و هم میدانیم که چه اندازه متنوع و تا چه اندازه مرگبار است. بیماریای که عامل انتقالش، ویروسی در حال تکامل و تکوین است که طی سالهای گذشته جان بسیاری از موجودات زنده ساکن کره خاکی را ربوده و مستقیم و غیرمستقیم، عامل پایان دادن به زندگی بسیاری از انسانها بوده است.
احتمالا میدانید که منظور از نقش آفرینی غیرمستقیم آنفلوانزا در کشتار انسان ها، اشاره به فراگیر شدن این بیماری میان حیوانات و به ویژه پرندگان است که میتوانند ناقل این بیماری به انسانها شوند و نتیجهای مرگبار به دنبال داشته باشند. همان خطر بزرگی که طی سالهای گذشته موجب نگرانی بسیاری از جهانیان شده بود و در کشورمان نیز به اتخاذ تدابیری ویژه برای مقابله با این خطر منجر شد.
البته از روزهایی که نگرانی از آنفلوانزای نوع H۱N۱ خواب را از چشم بسیاری از ایرانیان ربوده بود سالها میگذرد، همان گونه که از اتخاذ تدابیر پیش گیرانه مسئولان در این خصوص سالها گذشته است. تدابیری که موجب شده بود آگاهی درباره این بیماری مرگبار افزایش پیدا کند و در نتیجه این آگاهی و سلسله اقدامات دیگر، خطر از سر مردم دور شود و مرگ و میر این بیماری در کشورمان به شدت حداقلی باشد.
این را میشود از آمار امروز وزارت بهداشت کشورمان دریافت که حکایت از ابتلای حدود ۴ هزار ایرانی به این بیماری و متاسفانه جان باختن ۵۶ تن از ایشان تا به امروز دارد. آماری که البته در روایتهای غیررسمی بسیار افزونتر است و به چند صد جان باخته نیز میرسد، هرچند مسئولان و دولت مردان تاکید دارند که این آمارها صحت ندارد و کذب است.
نکته جالب توجه در این میان آنجاست که به رغم تکذیبهای فراوان، برخی شواهد و قرائن موجب شده که آمارهای ارائه شده در مجاری غیررسمی از شمار جان باختگان آنفلوانزا، واقعی جلوه کند. شواهدی از جمله تعطیلی مدارس در برخی مناطق کشور به علتهایی مانند برودت (مثل تعطیل شدن مدارس برخی شهرهای استان همدان در روزهای اخیر) یا آلودگی (مثل تعطیل شدن مدارس کاشان)، در حالی که این علتها واقعی به نظر نمیرسند!
بازار داغ شایعاتی که صرف نظر از آنها هم ماجرا عجیب به نظر میرسد، به ویژه زمانی که میبینیم شمار جان باختگان آنفلوانزا در کشورمان در زمانی کوتاه به ۵۶ تن رسیده، اما این عدد بزرگ هم موجب نمیشود تدابیری مانند بسیج همگانی برای آگاهی بخشی در خصوص پیشگیری و پرهیز از ابتلا به این بیماری مرگبار یا کاهش تلفات آن در دستور کار قرار گیرد.
قصوری که این ابهام و سوال را در پی دارد که براستی چه زمانی قرار است خطر آنفلوانزای مرگبار، خطری جدی و فراگیر محسوب شود و برای مهارش به آب و آتش زد؟ زمانی که شمار جان باختگان به چه عددی برسد؟ صد تن، چند صد تن یا مثلا عدد بزرگتری مثل هزار کشته؟ آیا ۵۶ کشته کافی نیست که وزارت بهداشت اعلام آماده باش عمومی کند و تمامی امکانات را برای پایان دادن به مرگ و میر این ویروس به کار گیرد؟!