حجله ای دیدم
جوانی داماد شده بود
او فقط گوش شنوایی پیدا نکرد
حتّی روزنه ای برای شنیدن صدایش
یا مجوّزی برای تجمّع اعتراض آمیزش
و مجبور، خشونت را در کوی و برزن فریاد زد
سپس در خاک و خون غلطانده شد
منتسب شد به اشرار ، به بیگانگان
غریبانه دفن شد ومادرش داغدار
جوانی داماد شده بود
او فقط گوش شنوایی پیدا نکرد
حتّی روزنه ای برای شنیدن صدایش
یا مجوّزی برای تجمّع اعتراض آمیزش
و مجبور، خشونت را در کوی و برزن فریاد زد
سپس در خاک و خون غلطانده شد
منتسب شد به اشرار ، به بیگانگان
غریبانه دفن شد ومادرش داغدار