پلی ساختم
با چشم هایم
وقتی
در بند تنهایی بود
دست هایت
چشم در چشم آسمان
می رفتی
به دیار فراموشی
به ناکجا آباد
پنبه ی قهر در گوش
نگاهت به بیراهه
نشنیدی فریادم را
سراب رویاهایم شدی
تا همیشه
بهروز قاسمی_رها
با چشم هایم
وقتی
در بند تنهایی بود
دست هایت
چشم در چشم آسمان
می رفتی
به دیار فراموشی
به ناکجا آباد
پنبه ی قهر در گوش
نگاهت به بیراهه
نشنیدی فریادم را
سراب رویاهایم شدی
تا همیشه
بهروز قاسمی_رها