وقتى مى رسم خونه.... خسته از خیلى چیزا... خسته از جنگیدنها و کلنجار رفتن ها براى رسیدن به کمترینها براى رسیدن به حداقل ها براى رسیدن به مرزى که اگه شرمنده ى خودت بشى عیب نداره ولى شرمنده ى هزاران نفر نشى... انگار خدا یه آرامشى رو توو خونه برات هدیه گذاشته که همه ى خستگیات با دیدنش در میره ... منتظر نشسته تا بیام ... این آفریده ى زیباى خدا.