نقش جهانی شدن در توسعه معنویتهای نوظهور
گروه اندیشه ــ از جمله متغیرها و مفاهیمی که به عنوان یک پدیده جامعهشناختی میتواند تا سر حد یک علت، جهت پیدایش جنبشهای نوین دینی در نظر گرفته شود، جهانی شدن است، مسئلهای که با رشد فضای مجازی و ایجاد بحرانهای معنوی در پی حذف عناصر فرهنگهای بومی و منطقهای، تمام جهان را در نوردیده است و زمینه برای شکلگیری جنبشهای نوین دینی منطبق با خود را...
از جمله متغیرها و مفاهیمی که به عنوان یک پدیده جامعهشناختی میتواند تا سر حد یک علت، جهت پیدایش جنبشهای نوین دینی در نظر گرفته شود، جهانی شدن است که در پس خود از ظهور یک دین جهانی به نام معنویت جدید خبر میدهد.
به واقع از زوایا و منظرهای گوناگون در خصوص پیدایش جنبشهای نوین دینی میتوان سخن گفت و عوامل متعددی را در باب پیدایش این دینوارهها برشمرد، ولی به نظر میرسد یکی از مهمترین مسائل در باب گسترش فزاینده آنها پدیده جهانی شدن میباشد. پدیدهای که خود متغیر وابستهای است نسبت به مدرنیته و تجدد و به قول آنتونی گیدنز جامعهشناس شهیر بریتانیایی، جهانی شدن درتجدد متأخر هویدا گشته است و از لوازم آن تعریف میشود که درپس آن دین سکولار با پیوست فروکاسته به معنویت محقق میگردد. چنین فروکاهشی همراه با التقاط و درهم آمیختگی(هیبرید، پیوند. به عنوان مهمترین ویژگی جهانی شدن) سنتهای دینی است که زمینه جهانی شدن جنبشهای نوین دینی را فراهم میآورد.
جهانی شدن را میتوان به لحاظ فرهنگی، اقتصادی و یا نهادی تحلیل کرد. در منتهای درجه، جهانی شدن فرهنگ را میتوان بسط فراملی قواعد و عملکردهای مشترک تلقی کرد. همگنی فرایندی که در آن بسیاری از دادههای فرهنگی جهان و محلی کنش متقابل دارند تا نوعی اقتباس یا مخلوط را پدید آورند که به انواعی از هیبرید(پیوند)های فرهنگی منتهی میشود.
باید گفت که فرایند جهانی شدن، عرصه جهان را در ابعاد متعدد در نوردیده است و تحولات عظیمی پیرامون مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی موجب گشته است. در این شتاب بیکران در نمایههای جغرافیایی، زمانی، مرززدایی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تغییرات بنیادی ایجاد شده است. رهایی از پایبستهای منطقهای، بومی و کاهش حاکمیت دولت – ملت و البته فرهنگ و مذهب مهمترین رهآورد این پدیده بوده است. انقلاب عظیم در حوزه فناوریهای اطلاعاتی جهت تحققبخشی دهکده جهانی زمینه بسیار بزرگی با پیوست اطلاعرسانی، پیرامون دگرگونی هویت افراد در ابعاد سنتی، ملی و دینی بوده است و موجب دگردیسی در سامانههای ارزشی و عقیدتی شده است. همچنین در این تحولات، مقولات فرهنگی بالاخص مذهبی، سرزمینزدایی شده و لنگرگاههای محلی دچار تغییر و تحول شده است.
جهت اثبات این مدعا ناظر به دگردیسی مذهبی در پی جهانی شدن میتوان به این مثال توجه کرد: نظر به وجود جنگها ، درگیریها و نزاعهای دینی و قومیتی درباب سنتهای دینی در گذشته، جهانی شدن با ارائه نظریههای بشردوستانه و صلحخواهانه خواستار حذف و کمرنگ کردن بخشهای ایدئولوژیک و احتمالا اختلافافکن باورداشتهای دینی و تکیه بر عناصر مشترک که زمینه فراگیر و عمومی داشته باشد میباشد که میتواند زمینه صلح و آرامش جهانی را فراهم کند.
همچنین میتوان گستردگی جهانی شدن در باب مذهب را در حضور ادیان جدید ژاپنی همچون سوکایی کیو سئی کیو (کلیسای مسیحیان جهان) در بخشی از آفریقا مشاهده کرد؛ بخشهایی همچون آنگولا موزامییک جنوب آفریقا و جمهوری دموکراتیک کنگو. همچنین جنبشهایی نظیر «سوبود» که از اندوزی، در استرالیا تا اروپا پخش شدهاند و جنبشهای دیگری که از تبت تا آفریقای جنوبی و برخی از هند تا موریتانی اشاعه یافتهاند.
چنانچه مشاهده میشود این ادیان صرفاَ در منطقه خاصی از جهان مشاهده نمیشوند و به جهت حضور پررنگ جهانی شدن با ویژگی و مؤلفههایی چون رشد روزافزون اطلاعات و فناوری مخصوصاَ در بعد زمان، سرزمینزدایی به معنای مکانی که عاملی قوی در تحقق تکثرگرایی و التقاط در ادیان است، رشد فضای مجازی و ایجاد بحرانهای معنوی در پی حذف عناصر فرهنگهای بومی و منطقهای، تمام جهان را در نوردیده است و زمینه برای شکلگیری و ظهور جنبشهای نوین دینی منطبق با خود گردیده است.
جهانی شدن با توجه به مدعای خود مبنی بر حذف عناصر سرزمینی منطقهای، مقولات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی به عنوان مهمترین فراوردههای اجتماعی جهت کنش و روابط اجتماعی، در پی تبدیل این مفاهیم به متغییرهای جهانشمول است بطوری که بتوانند در نظم نوین جهانی بازیگری فعال باشند. در این بین با حذف عناصر اصطلاحاَ اختلافزا در باب مذهب که مایه امتیاز از یکدیگر که گاه مایه برخورد و چالش هستند، به دنبال زمینه مشترک در تمام ادیان که بنابر ادعا همان معنویت است، میباشد. بدین ترتیب که ابعاد مناسکی دین احیاناَ تضعیف میگردد و بعد عاطفی و تجربی آن تقویت میشود. در نظر ملکیان نسبت دین و جهانی شدن بدین ترتیب است که اگر برای هر دینی هفت بعد در نظر گرفته شود، در فرایند جهانی شدن، برخی ابعاد دین تقویت میشود و برخی تضعیف و برخی اثر نمیپذیرند. یعنی در روند جهانی شدن تمام ابعاد به یکسان تغییر نمیپذیرند. بدین ترتیب که بعد هویتی، تجربی و عاطفی دین چون میتواند جهانشمول باشد، ممکن است تقویت شود. ابعاد اجتماعینهادی، بعد نقلی اسطورهای و بعد شعائری عبادی، امکان بیشتری برای تضعیف خواهند داشت؛ ولی ابعاد حقوقی و مادی و دینی خنثی میماند.
البته باید متذکر شد که این پدیده در عین فراهم کردن زمینههای جهانی برای تبادل اطلاعات و گفتگوی میان فرهنگی، با حذف هویتهای ملی و مذهبی زمینهساز بحرانهای جدی نیز گردیده است. در این بین میتوان به مسئله حذف معنابخشی ادیان تاریخی به دلیل منطقهای بودن آنها اشاره کرد که بحرانزا بوده است.
یادداشت از فاطمه مسعودی، پژوهشگر معنویت و جنبشهاى نومتافیزیکال
انتهای پیام