تب


تب

تو که تب می‌کنی؛ آتشی می‌افتد بر خرمن وجودم شعله‌کشان زبانه می‌کشد بر تار و پودم دل بی‌قرار در سینه، می‌جهد چون سپند بر آتش زندگی ایستاده تا تو بار دگر لب بگشایی و از سر نو آغاز شود شمارشاعر:راهله غضبانی (راهِل)

تو که تب می‌کنی؛
آتشی می‌افتد بر خرمن وجودم
شعله‌کشان زبانه می‌کشد بر تار و پودم
دل بی‌قرار در سینه، می‌جهد چون سپند بر آتش
زندگی ایستاده تا تو بار دگر لب بگشایی و
از سر نو آغاز شود شمار نفس‌هایم

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


پایان ماجراجویی آمریکا در آفریقا