رخ گل دیدم و در ذهن گرفتم رخ گل


رخ گل دیدم و در ذهن گرفتم رخ گل

رخ گل دیدم و در ذهن گرفتم رخ گل شده ام عاشق نقاش زدم ساغر مل بفتادست اگر نقش گلی خوش به دلم هنر دست مصور بود این نقش و سوگل هوس باده ی رنگین بنمودم صنما بده زان باده ی رنگین که شدم تشنه وشاعر:محمد صادق حارس - یوسفزی

رخ گل دیدم و در ذهن گرفتم رخ گل
شده ام عاشق نقاش زدم ساغر مل

بفتادست اگر نقش گلی خوش به دلم
هنر دست مصور بود این نقش و سوگل

هوس باده ی رنگین بنمودم صنما
بده زان باده ی رنگین که شدم تشنه و غل

شده ام مست رخ تو بنما جلوه بیا
اگرچه کوه دوتا شد پی وصلیم و وصول

نموده شوق تجلی، دِلِ حارس، بنما
چو کوه شوق هلاکت به سر است و، و افول


محمدصادق حارس یوسفزی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


حال خوش کمند امیرسلیمانی /عکس