من نغمه های عاشقانه ام را
بر روی دیوار نخواهم چکید
بر روی شاخه های بی سلاح درختان نخواهم سرود
بر روی شانه های استوار تو حک خواهم کرد
تا باران آن را نشوید ،هرگز!
اکنون از سرانگشتانم،دختری یاغی
نگاه مبهم تورا تماشا می کند
آری!
روزی،از دفترم برایت شعرهایم را می خواندم
با چشمهایی گرم ومعصوم
اکنون واژه ها را برای رسیدن به تو شلاق می زنم
با چشمهایی سرد ومحروم.پاییز97
بر روی دیوار نخواهم چکید
بر روی شاخه های بی سلاح درختان نخواهم سرود
بر روی شانه های استوار تو حک خواهم کرد
تا باران آن را نشوید ،هرگز!
اکنون از سرانگشتانم،دختری یاغی
نگاه مبهم تورا تماشا می کند
آری!
روزی،از دفترم برایت شعرهایم را می خواندم
با چشمهایی گرم ومعصوم
اکنون واژه ها را برای رسیدن به تو شلاق می زنم
با چشمهایی سرد ومحروم.پاییز97