اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس


ماجرای اخراج امام خمینی ازعراق وسرگردانی درمرز«کویت-عراق»چراکشورفرانسه بعنوان مقصد انتخاب شد، چه کسی هماهنگی هارا درپاریس کرد وامام خمینی-روزاول-منزل چه کسی اقامت کرد،..همراهان امام خمینی ازنجف تامرزکویت چه کسانی بودند،چه کسی درکویت هماهنگ کننده بود(دعوتنانه راچه کسی فرستاده بود)چراکویت ازتصمیم خود-مبنی برپذیرش امام خمینی-منصرف شد…چندنفردرسفربه...

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

ماجرای اخراج امام خمینی ازعراق وسرگردانی درمرز«کویت-عراق»چراکشورفرانسه بعنوان مقصد انتخاب شد،

چه کسی هماهنگی هارا درپاریس کرد وامام خمینی-روزاول-منزل چه کسی اقامت کرد،..همراهان امام خمینی ازنجف تامرزکویت چه کسانی بودند،چه کسی درکویت هماهنگ کننده بود(دعوتنانه راچه کسی فرستاده بود)چراکویت ازتصمیم خود-مبنی برپذیرش امام خمینی-منصرف شد…چندنفردرسفربه پاریس همراه امام خمینی بودند..چراامام خمینی تغییراقامت داد..نقش پررنگ »دکترابراهیم یزدی» که به دعوت حجت الاسلام دعایی ازآلمان خودش را به نجف رساندوتاپاریس امامراهمراهی کرد..خاطرات همسرامام خمینی وهمراهان امام خمینی ونیزگزارش ساواک راخواهیدخواند.

شب دوازدهم مهر۱۳۵۷ همه خانواده آیت‌الله نزد او بودند. فریده نیز از ایران به دیدن پدر و مادرش آمده بود. به درخواست پدر آمده بود. آیت‌الله می‌خواست در نبود او، یکی از دخترها کنار همسرش باشد. تا ساعت ۱۲ شب بیدار بودند؛ ساکت و بی‌حرف.

آقای خمینی به وقت همیشه سر بر بالین گذاشته، ساعت دو بامداد بیدار شد. برنامه‌های شبانه او در آن صبح هجرت، دست‌نخورده ماند. وضو گرفت. به نماز شب ایستاد. دعاهای وارده را زمزمه کرد. قرآن خواند. بقیه خانواده، جز بچه‌ها، با او بیدار شده بودند. خواب هر شب خود را در آن ساعت بریده بودند تا سفر پدر و پسر خانواده را تدارک کنند. احمد از خانه بیرون شد تا همراهان را خبر کند. همه آنان را در کوچه پس‌کوچه‌های نجف یافت. نخوابیده بودند و یا خود را ساعتی، با دلهره به خواب زده بودند.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

خدیجه ثقفی (همسر امام خمینی) در کنار (دخترش)خانم زهرا مصطفوی

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

سیده زهرا، سیده فریده و سیده صدیقه مصطفوی خمینی

امام خمینی دیشب پس از دوازده روز خانه‌نشینی در اعتراض به جلوگیری از فعالیت‌های سیاسی‌اش، به زیارت مرقد امام علی علیه‌السلام رفته بود. ولابد بسان همه زیارت‌های پانزده ساله‌اش، سه ساعت گذشته از اذان مغرب، پس از ایستادن بر سر مزار شیخ انصاری و خواندن فاتحه، رو به قبله، پنجه در ضریح، زیارت امین‌الله را زمزمه کرده بود و سپس نشسته بر زمین زیارت جامعه کبیره را خوانده و پس از برپاداشتن دو رکعت نماز به خانه بازگشته بود. «مردم خیال می‌کردند که حصر برداشته شده و امام آزاد شده. عرب و عجم ریختند دست امام را می‌بوسیدند. عبای امام را می‌بوسیدند و خوشحال بودند.»

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

بانو قدس ایران نوشته است که در ساعات مانده به حرکت آقا «من سفره سفر تهیه می‌کردم. نان، پنیر، گردو و کوکو. امام با یکی‌یکی خداحافظی کرد. به من که رسید نگاه عمیقی کرد و گفت: به خدا سپردمت. چیزی نیست. نمی‌شود از خواست خدا سرپیچی کرد. این‌ها می‌خواهند مرا به تسلیم بکشند، ولی دعا کنید که راهمان را درست برویم. از زیر قرآن ردش کردم و به دنبال او هم احمد رفت.»

در همان تاریکی هوا، امام و همراهانش، با دو خودرو نجف را به سمت مرز کویت ترک کردند. خودروهای دیگری که آنها را همراهی می‌کردند و در هر شهر جابه‌جا می‌شدند از آن سازمان امنیت عراق بود.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

آیت‌الله با چه مجوز و مدرکی به کویت وارد می‌شد؟ سه روز پیش، سید احمد مهری، پسر حاج سید عباس مهری، نماینده آیت‌الله در کویت، از اداره جوازات آن کشور دعوت‌نامه‌ای به اسم روح‌الله مصطفوی گرفته بود که به منزله روادید بود. معاون وزیر کشور کویت گفته است که حاج عباس مهری، روحانی و مغازه‌دار، «دعوت‌نامه‌ای به نام حاج سید روح‌الله خزروقی و همراهان تهیه کرده و به تایید وزارت امور خارجه کویت رسانیده و به عراق فرستاده است.» مقامات کویتی تا ظهر روز دوازدهم مهر از همه ماجرا دور بودند. سفیر ایران در کویت، آن ساعت، موضوع را به آگاهی کویتی‌ها رساند. خبر که به گوش امیر کویت رسید «دستور دادند که از ورود خمینی به کویت جلوگیری نمایند.»

و اما کاروان کوچک آیت‌الله خمینی که ماموران امنیتی عراق تعقیبش می‌کردند، نزدیکی بصره، در سایه قهوه‌خانه‌ای متروک ایستاده، صبحانه خورد. نزدیک ظهر به شهر زبیر رسیدند و از آنجا راهی مرز کویت شدند. امام خمینی در زبیر وضو گرفت. می‌خواست نماز ظهر و عصر را به امام اهل سنت مسجد آن محل اقتدا کند، اما اطرافیان گفتند «اگر صلاح بدانید برویم مرز عراق [و کویت]؛ در آن فاصله‌ای که گذرنامه‌ها آماده و مهر می‌شود، نماز را هم آنجا بخوانیم. [تا ظهر نیم ساعت باقی بود.] امام هم موافقت کردند.» نماز را در مرز صفوان خواندند و از آنجا خود را به مرز عبدلی رساندند. گذرنامه‌هایی که در مرز صفوان مهر خروج خورده بود، در مرز عبدلی مهر ورود خورد.

در »صفوان» کسانی که برای مشایعت مرادشان آمده بودند، بی‌تابی خود را با ریختن اشک نشان داده بودند. آیت‌الله که اوضاع را دیگر گون دیده بود گفته بود: «عزیزان من چرا ناراحت هستید؟ چرا بی‌تابی می‌کنید؟ وظیفه ما عمل به تکلیف است. در هر جا که باشیم باید به کارمان که مبارزه است ادامه بدهیم و عمل به وظیفه کنیم. شما هم باید انجام وظیفه کنید. من از طرف دولت عراق مجبور و مخیر شدم بین اینکه در نجف بمانم و به بحث و درس مشغول باشم و کار سیاسی نکنم و یا اگر می‌خواهم کار سیاسی انجام بدهم از عراق بروم. من شق دوم را انتخاب کردم. من برای انجام وظیفه از نجف خارج می‌شوم و می‌روم، می‌روم تا فریاد مظلومیت ملتی که همه چیزش را حتی فرزندانش را در راه اسلام داده است به دنیا برسانم و شما هم وظیفه خودتان را در هر کجا که هستید انجام بدهید. الآن که خانواده و زن و فرزندان شما در اینجا هستند، در نجف بمانید. من در هر کجا که مستقر شدم شما می‌توانید بعداً آنجا بیایید و به من ملحق شوید.»

کاروان آیت‌الله بی‌خبر از زدوبندهای مقامات ایران و کویت، در مرز عبدلی شناسایی شد. مسئولانی از کویت که خود را به مرز رسانده بودند، گفتند که توان تامین امنیت جانی آیت‌الله را ندارند! گفته شد که قصد توقف در کویت نداریم؛ از آنجا به سوریه خواهیم رفت. کویتی‌ها زیر بار نرفتند. در گزارش ساواک آمده است که مقامات کویت ابتدا با احترام برخورد کردند اما در پی اصرار همراهان «اخطار نموده‌اند که تحت هیچ شرایطی به نامبرده اجازه ورود به کویت داده نخواهد شد و چنانچه بیش از حد اصرار نماید، اتومبیل وی توقیف خواهد شد.» کاروان کوچک‌تر شده امام به مرز صفوان بازگشت.

با توجه به آماده‌باشی که ساواک به سازمان‌های ذی‌ربط خود در شهرها داده بود، می‌توان پذیرفت که دستگاه امنیتی ایران از واکنش دولت کویت در برگرداندن آیت‌الله به عراق مطمئن بود؛ و اگر نبود، عواقب سیاسی جابه‌جایی آیت‌الله را حدس زده بود؛ پس دستور داد فهرستی از طرفداران خمینی و فعالان سیاسی هر شهر تهیه شود تا به محض دستور نسبت به دستگیری آنان اقدام شود آنان اقدام شود.»

بلاتکلیفی آنان در آنجا نه ساعت به درازا کشید. دانستند که از این مرز گذر نخواهند کرد. چندین بار خواست خود را برای بازگشت به عراق گفتند، اما آنها در جواب گفتند باید از بغداد دستور برسد. در این حالت امام خشمگین شدند و آنها را تهدید کردند. مدتی نگذشته بود که عذرخواهی نمودند، [مهر ورود به عراق را در گذرنامه‌ها زدند یا مهر خروج را باطل کردند؛] سپس ما را سوار یک ماشین نمودند و به سمت بصره حرکت کردیم.» آن شب را در هتل شرق‌الاوسط [یا الخلیج] بصره صبح کردند. گفتنی است همراهان باقی‌مانده امام در مرز، احمد، آقایان اسماعیل فردوسی پور، محمدحسین املایی، ابراهیم یزدی و برادران مهری بودند.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

حجت الاسلام اسماعیل فردوسی پور

آن روز، سیزدهم مهر ۱۳۵۷، پس از نماز صبح، سید احمد از پدرش پرسید که چه کنیم؟ آیت‌الله گفت که قصد ما رفتن به سوریه است. «گفتم اگر راه ندادند؛ اگر آنها هم برخوردی مثل کویت کردند، بعد کجا؟» صلاح بر این دیده شد به کشوری بروند که ویزای ورود نخواهد؛ بدون شرط آنان را بپذیرد تا ازآنجا برای رفتن به سوریه مهیا شوند. «فرانسه را پیشنهاد دادم… امام پذیرفتند. خوابیدم.» ساعت هشت صبح تصمیم خود را به آگاهی ماموران عراقی رساندند. می‌خواستند آنان را با خودرو بفرستند؛ حال آیت‌الله مساعد نبود. اصرار کردند و با هواپیما رفتند. احمد در بغداد پیامی به ایران فرستاد. از این پیام چنین برمی‌آید که گزینه رفتن به سوریه از بغداد، منتفی نبوده است. «ناشناسی ضمن تماس با شهاب‌الدین اشراقی از قول فرزند خمینی (احمد) اظهار می‌دارد آقا حالشان خوب است و چون قصد عزیمت به سوریه را داشته و بلیت هواپیما نبود و از طرفی حاضر نیستند در بغداد توقف نمایند، امکان دارد فردا عازم فرانسه گردند.» و پیغامی نیز به فرانسه داد. آن‌سوی تلفن حسن حبیبی بود.

دکتر حسن حبیبی گفت: چه کنم؟ گفتم: تا ورودمان به آنجا از تلفن فاصله نگیر.»

ماموران عراقی، امام و همراهان او را به هتل دارالسلام بردند، آن شب، آیت‌الله زیارت امامان مدفون در کاظمین را از دست نداد. ساعت هفت صبح روز جمعه، چهاردهم مهر ۱۳۵۷، به فرودگاه بغداد آمدند. «موقعی که خمینی را به فرودگاه بغداد آورده بودند

***

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

در مهرماه ۱۳۵۷ فشارهای دولت بعث بر امام خمینی بیشتر شد و بسیاری از فعالیت‌های ایشان از سوی دولت عراق ممنوع شد. این محدودیت ایشان را به فکر هجرت به دیگر کشورها انداخت. ایشان پس از مشورت با برخی از نزدیکان سوریه را به عنوان مقصد انتخاب کردند و تصمیم گرفتند که از طریق کویت به سوریه بروند.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

«حجت‌الاسلام اسماعیل فردوسی‌پور» از همراهان امام خمینی در مرز کویت در کتاب خاطراتش می‌گوید: در مسیری که به طرف مرز عراق می‌رفتیم مامورین امن‌العام[۱] ما را تا ‏‎ ‎‏نزدیکی‌های بصره بدرقه کردند. از آنجا به بعد ما را تحویل مامورین امن‌العام بصره دادند که آنها مراقبت می‌کردند. از قضایایی که در بین راه ‏‎ ‎‏اتفاق افتاد، صبحانه خوردن امام بود که خیلی جالب بود. امام فرمود: ‎‏برویم در این بیایان بنشینیم و صبحانه بخوریم. سفره‌ای و پنیری و مغز گردو و فلاکس چایی داشتیم، آنجا یک پتو انداختند و امام نشستند. صبحانه خیلی ساده و معمولی صرف شد و بعد امام وضو گرفتند. ما ‏‏هم ‏‎ ‎‏با ‏‏یک دوربین کوچک، عکس آن منظره را گرفته ایم که بسیار جالب بود.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

وضوگرفتن امام خمینی-مرز کویت-عراق

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

امام خمینی وهمراهان ،درحالیکه «مأموران امنیتی عراق»ازدور مراقب اوضاع بودند، نزدیکی بصره، در سایه قهوه‌خانه‌ای متروکه،توقف کردند، صبحانه خورد. نزدیک ظهر به شهر زبیر رسیدند و از آن‌جا راهی مرز کویت شدند. امام خمینی در« زبیر» وضو گرفت(نیم ساعت مانده به اذان ظهر). می‌خواست نماز ظهر و عصر را به امام اهل سنت مسجد آن محل اقتدا کند، اما همراهان گفتند بهتراست برویم مرز (عراق- کویت)تا در آن فاصله‌ای که گذرنامه‌ها آماده و مُهر می‌شود، نماز را هم آن‌جا بخوانیم. امام هم موافقت کردند.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

حجت الاسلام علی اکبرمحتشمی پور

نماز را در مرز صفوان خواندند و از آن‌جا خود را به مرز عبدلی رساندند. گذرنامه‌هایی که در «مرز صفوان» مهر خروج خورده بود، در «مرز عبدلی» مهر ورود خورد.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:همراهان امام خمینی:ابراهیم یزدی،حج اسلام(سیداحمدآقا، فردوسی‌پور، املایی)،مهدی مهری ،ابراهیم یزدی ویک کویتی بودند که با۲ماشین می رفتند.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

آقای دکترابراهیم یزدی می گوید:حجت الاسلام دعایی بمن زنگ زده بود که خودت را به نجف برسان،سه‌شنبه ۱۱ مهر ماه ساعت ۸ صبح با اولین هواپیما از کلن به پاریس رفتم و از همان فرودگاه با اولین هواپیما عصر آن روز به بغداد رفتم،یکسره با یک سواری دربست کرایه و با دادن ۱۱ دینار عراقی به طرف نجف حرکت کردم. حدود ساعت یک بعد از نیمه شب وارد نجف شدم،یک ماشین پلیس سر کوچه و دو نفر شخصی توی کوچه ایستاده بودند،مراموردبازجویی قراردادند وگفتند«ورودبه منزل خمینی ممنوع»ومراتحویل یک مسافرخانچی دادند واما من با انعام رهایی یافتم-بعدازاستراحت کوتاه،نمازرابه حرم رفتم .

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

آیت الله محمدفاضل استرآبادی

آقای فاضل را که از روحانیان جوان و فعال حوزه علمیه نجف بود، دیدم که به نماز مشغول است. همدیگر را می‌شناختیم در کنارش به نماز ایستادم. او وقتی سلام نمازش را داد در حالی که من هنوز مشغول نماز بودم در گوشم گفت که بعد از نماز منتظر او باشم، موضوع مهم است. بعد با عجله از حرم خارج شد.

من تازه سلام نمازم را داده بودم و می‌خواستم زیارت‌نامه را شروع کنم که فاضل مجددا آمد و خواست که فورا همراه او بروم، گفت «آقا منتظرند.»

در حالی که شگفت‌زده شده بودم با سرعت همراه وی از حرم خارج شدم و به طرف منزل آقا رفتیمدیدم ایشان نیز در آستانه آماده حرکت هستند و منتظر رسیدن ما بودند. بعد از سلام و علیک گرم و صمیمانه باامام خمینی، در حالی که با هم به طرف یکی از ماشین‌های سواری می‌رفتیم، توضیح دادند که آماده حرکت به سوی کویت و خروج از عراق هستند و من بسیار به موقع رسیده‌ام.

آقای دعایی نقل کرد که وقتی آقای فاضل خبر مرا به ایشان(امام خمینی) داده بود، گفته بودند این از الطاف غیبی است. از من خواستند در همان ماشین بنز سوار شوم. آقای خمینی و حاج احمد آقا در صندلی عقب ماشین نشستند، من هم در صندلی جلو کنار راننده نشستم.

راننده آقای مهری از ایرانیان مقیم کویت بود که این سفررا برادرش تدارک دیده و از کویت برای آقای خمینی دعوتنامه فرستاده بود.

همراهان، عبارت بودند از آقایان دعایی، املایی، محتشمی، فردوسی‌پور، ناصری، فاضل، سراج، متقی..حدود ساعت ۱۰ صبح به محلی به نام «ناصریه» که بین نجف و بصره قرار دارد رسیدیم. در ناصریه برای صرف صبحانه توقف مختصری داشتیم. در بیابان، در پناه یک دیوار خرابه، سفره‌ای پهن کردند و صبحانه‌ای که شامل نان و پنیر و انگوربود.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

نگارنده(پیراسته فر):درمرزصفوان بعضی ازهمران به نجف برگشتند، ازقبل ،فقط قصدهمراهی«مشایعت» تاسرمرزراداشتند.

«صفوان» تنها معبر مرزی میان کویت و عراق است.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

در گزارش ۲۴ مهرماه ۱۳۵۷ به سفارت شاهنشاهی ایران در بغداد آمده: «آیت‌الله [خمینی] در اواخر رمضان حس کرده بودند که دولت عراق مصمم است فعالیت‌های ایشان را محدود سازد تصمیم گرفتند خاک عراق را ترک کنند و وکیل ایشان در کویت، آقای سیدعباس مهری که اهل علم است، دعوتنامه‌ای برای ایشان تنظیم کرد و توسط پسر خود سیدمهدی مهری، تاجر مقیم کویت، برای آقای خمینی ارسال داشت.
اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

والبته ادامه این ماجراموجب شدکه دولت کویت ایشان رابهمراه چندنفرازایرانیان مقیم کویت رااخراج کند
شش ماه بعد و در مهرماه ۱۳۵۸، امام خمینی طی حکمی، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعباس مهری را به امامت جمعه شیعیان کویت منصوب کردند. حکم امام اما با اخراج مهری از کویت و بازگشت او به ایران به نتیجه نرسید و منتفی شد. فعالیت‌های سیدعباس مهری در کویت هزینه زیادی داشت و شیخ کویت فرمان تبعید او را صادر کرده بود. به همین علت بود که حجت‌الاسلام والمسلمین مهری به ایران بازگشت. سرانجام آیت‌الله سیدعباس مهری پس از ۷۵ سال مبارزه و تبلیغ، در روز ۲۶ بهمن‌ماه سال ۱۳۶۶ در تهران از دنیا رفت و در قم بخاک سپرده شد

چراامام خمینی عراق راترک کرد؟

هدایت الله بهبودی درکتاب«الف لام خمینی»می نویسد:در «صفوان» ارادتمندانی که برای مشایعت آمده بودند، بی‌تابی خود گریه می کردند.

امام خمینی که این اوضاع را دیدگفت:عراق گفت می توانی بمانی بشرطی که فعالیت سیاسی نکنی.

«عزیزان من چرا ناراحت هستید؟ چرا بی‌تابی می‌کنید؟ وظیفه ما عمل به تکلیف است. در هر جا که باشیم باید به کارمان که مبارزه است ادامه بدهیم و عمل به وظیفه کنیم. شما هم باید انجام وظیفه کنید. من از طرف دولت عراق مجبور و مخیر شدم بین اینکه در نجف بمانم و به بحث و درس مشغول باشم و کار سیاسی نکنم و یا اگر می‌خواهم کار سیاسی انجام بدهم از عراق بروم.

من شقّ دوم را انتخاب کردم. من برای انجام وظیفه از نجف خارج می‌شوم و می‌روم،

من ازعراق می‌روم تا فریاد مظلومیت ملتی که همه چیزش را حتی فرزندانش را در راه اسلام داده است به دنیا برسانم .

و شما هم وظیفه خودتان را در هر کجا که هستید انجام بدهید. الآن که خانواده و زن و فرزندان شما در اینجا هستند، در نجف بمانید. من در هر کجا که مستقر شدم شما می‌توانید بعداً آنجا بیایید و به من ملحق شوید.»

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

آقای دکتریزدی درخاطراتش می نویسد:

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

برادران مهری کویتی ایرانی‌تبار هستند که سالیان دراز است که ساکن کویت‌اند و تابعیت کویتی دارند و برای سفرشان از گذرنامه کویتی استفاده می‌کردند. بر طبق مقررات کویت، خارجیان غیرعربی که بخواهند به کویت سفر کنند برای گرفتن ویزا می‌باید از طرف موسسات یا اتباع کویتی دعوت رسمی بشوند. اگر دعوت‌نامه مورد قبول مقامات امنیتی کویت قرار گیرد ویزای ورود به کویت داده خواهد شد. آقای احمدمهری ، از آقای خمینی دعوت کرده بود و از آن طریق ویزای ورود برای ایشان گرفته بود. منتها نه به نام «خمینی» بلکه به نام «روح‌الله – مصطفی». به هر حال آقای مهری چگونگی تهیه ویزای ورود به کویت را برای آقای خمینی چنین شرح داد که درخواست ایشان برای ویزای ورود به کویت به نام «روح‌الله – مصطفی» بود (نام مرحوم پدر آقای خمینی« مصطفی» بوده است)، و برای حاج احمد آقا درخواست به نام «احمد روح‌الله» بوده است.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

مقامات امنیت کویت متوجه نشدندکه «روحالله مصطفوی»همان «خمینی»است! بنابراین موقع ورود به مرز کویت، از همراهان، به غیرازمن و املایی بقیه ویزای ورود به کویت را داشتند.

بعدازفهمیدن«مصطفوی=خمینی» مشکلات شروع شد!

حتی ماموران کویتی ابتدا مهر ورود را بر پاسپورت آن‌هایی که ویزای معتبر کویت داشتند زدند، اما بعد از آن‌که مهر ورود به کویت بر روی پاسپورت‌های ما زده شد(وقتی فهمیدندمسافر«خمینی»است) در پس دادن پاسپورت‌ها تعلل می‌کنندوساعتهادرآن هوای گرم معطل شدیم.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

حجت الاسلام محمدحسین املایی

حدود ساعت ۵ بعدازظهر رئیس گمرک آمد. مردی حدود ۵۰ سال سن با قیافه سوخته عربی و با لباس‌های کویتی، کوتاه‌قد و چاق بود. بعد از مدتی صحب با صراحت گفت که شما نمی‌توانید وارد کویت بشوید. و این دستور از جانب شخص «امیرکویت» است. بحث ما با او بی‌فایده بود. تهدید و تطمیع هم اثری نداشت. اما چون امام اظهار کرده بودند که دیگر حاضر نیستند به نجف برگردند، می‌خواستیم که به یک ترتیبی از راه کویت خارج شویم، لذا به او پیشنهاد شد که با توجه به دستورات دولت کویت دیگر قصد ماندن در کویت را نداریم، اما اجازه بدهید که ما یکسره از مرز به فرودگاه کویت و از آن‌جا با اولین هواپیما که از کویت پرواز می‌کند، به هر کجا که باشد برویم. ولی آن‌ را قبول نکرد،حتی گفتیم ،ما را تحت نظر ماموران خودتان به فرودگاه ببرید. باز قبول نکرد.

به هر حال بعد از حدود ۵ ساعت توقف در مرز کویت بالاجبار به سوی مرز عراق برگشتیم. در مرز عراق مشاهده شد که ماموران امنیتی و گمرکی عراق آماده و منتظر ما بودند. این امر نشان می‌داد که میان ماموران امنیتی دو کشور در مرز تبادل اطلاعات می‌شود.

بعد از ورود مجدد به شهر مرزی صفوان، ابتدا ما را به اتاق رئیس گمرک شهر راهنمایی کردند. در آن‌جا مطلع شدیم که نه امکان ورود به کویت را داشتیم و نه امکان بازگشت به عراق را.

حدود سه – چهار ساعتی در دفتر رئیس گمرک صفوان ما همچنان منتظر نشستیم. بالاخره حوالی ساعت ۷ بعدازظهر ما را از اتاق رئیس دفتر گمرک به ساختمان دیگری(سازمان امنیت عراق) هدایت کردند.

حدود ساعت ۱۱ شب آمدند، مسئول کل ساواک عراق در منطقه، که مرکز آن در بصره بود، به صفوان آمد. گفتند: بغداد دستور داده است که امام خمینی و همراهان‌شان که از نجف با ایشان بوده‌اند به بصره برده شوند، من وآقای مهری باید همان شب به کویت برگردد.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

آیت الله سیدعباس مهری

امام خمینی اعتراض کردند که فلانی-یزدی- از همراهان من و مورد وثوق من و مهمان من است و وقتی من به او ابراز اعتماد کردم شما چه حقی دارید به بهانه امنیت من مانع همراهی او با من بشوید!.

اول مأموران استخبارات می خواستند امام وهمراهان راباماشین خودشان به بصره ببرند که بعدازتندی امام خمینی ، با ماشین آقای مهری به بصره رفتند. به این ترتیب آقای خمینی و همراهان حدود ساعت ۱۱:۳۰ شب به طرف بصره حرکت کردند(مهری هم به کویت برگشت) و من ماندم .

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:امام خمینی-باهمراهان-ازبصره به فرودگاه بغدادمنتقل شدند وازبغدادبه پاریس پروازکردند.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

همسرامام خمینی( قدس ایران=خدیجه ثقفی):در ساعات مانده به حرکت آقا «من سفره سفر تهیه می‌کردم. نان، پنیر، گردو و کوکو. امام با یکی‌یکی خداحافظی کرد. به من که رسید نگاه عمیقی کرد و گفت: به خدا سپردمت. چیزی نیست. نمی‌شود از خواست خدا سرپیچی کرد. این‌ها می‌خواهند مرا به تسلیم بکشند، ولی دعا کنید که راهمان را درست برویم. از زیر قرآن ردش کردم و به دنبال او هم احمد رفت.»

در همان تاریکی هوا، امام و همراهانش، با دو خودرو نجف را به سمت مرز کویت ترک کردند. خودروهای دیگری که آنها را همراهی می‌کردند و در هر شهر جابه‌جا می‌شدند از آن سازمان امنیت عراق بود.

سه روز قبل ازحرکت، سید احمد مهری، پسر حاج سید عباس مهری، نماینده آیت‌الله در کویت، از اداره جوازات آن کشور دعوت‌نامه‌ای به اسم روح‌الله مصطفوی گرفته بود که به منزله روادید بود. معاون وزیر کشور کویت گفته است که حاج عباس مهری، روحانی و مغازه‌دار، دعوت‌نامه‌ای به نام «حاج سید روح‌الله خزروقی» و همراهان تهیه کرده و به تأیید وزارت امور خارجه کویت رسانیده و به عراق فرستاده است.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

همسرامام:«احمد» در بغداد پیامی به ایران فرستاد. از این پیام چنین برمی‌آید که گزینه رفتن به سوریه از بغداد، منتفی نبوده است. «ناشناسی ضمن تماس با شهاب‌الدین اشراقی از قول فرزند خمینی (احمد) اظهار می‌دارد آقا حالشان خوب است و چون قصد عزیمت به سوریه را داشته و بلیت هواپیما نبود و از طرفی حاضر نیستند در بغداد توقف نمایند، امکان دارد فردا عازم فرانسه گردند.» و پیغامی نیز به فرانسه داد. آن‌سوی تلفن حسن حبیبی بود.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

دکتر حسن حبیبی گفت: چه کنم؟ گفتم: تا ورودمان به آنجا از تلفن فاصله نگیر.»

مأموران عراقی، امام و همراهان او را به هتل دارالسلام بردند، آن شب، آیت‌الله زیارت امامان مدفون در کاظمین را از دست نداد. ساعت هفت صبح روز جمعه، چهاردهم مهر ۱۳۵۷، به فرودگاه بغداد آمدند.

هواپیما ساعت ۱۶:۵۰ به وقت تهران در فرودگاه اورلی پاریس به زمین نشست.

ابراهیم یزدی برای این‌که حضور ناگهانی چهار عمامه به‌سر، هنگام فرود از هواپیما و ورود به تالار تشریفات و انتظار جلب توجه نکندپیشنهاددادکه بافاصله حرکت کنند.

امام پیاده شد، با اندکی فاصله سید احمد و با فاصله‌ای فردوسی پور و املایی.

در طبقه دوم جمبوجت غیر از آیت‌الله، چهار همراهش و سه مأمور عراقی مراقب، کس دیگری نبود.

ابراهیم یزدی با ترفند سید احمد از هواپیما پیاده شده، به تالار فرودگاه ژنو رفته بود و با حسن حبیبی تماس گرفته بود.

محل اقامت امام خمینی درپاریس؟

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

«دکترصادق قطب‌زاده» پیش از نشستن هواپیما در پاریس با مراجعه به پلیس خواسته بود چند مأمور برای محافظت از آیت‌الله در اختیارش بگذارند، پنج پلیس را با او روانه کرده بودند.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

»ابوالحسن بنی‌صدر» خانه «احمد غضنفرپور »که سه خوابه بودو در طبقه چهارم آپارتمان قرارداشت را مناسب اقامت دیده بود،

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

«دکتراحمدغضنفر پور »و همسرش، سودابه سدیفی پذیرفتند که به خانه بنی‌صدر، در آن نزدیکی، رفته، منزلشان را در اختیار امام خمینی و همراهانش بگذارند.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

پانزدهم مهر ۱۳۵۷ را در همان منزل بودند.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

امارفت‌وآمدها ارادتمندان(دیدار امام ). همسایه‌ها به زحمت افتاده بودند، شکایت به پلیس شکایت کرده بود. فردای آن روز، شانزدهم مهر، امام می گویداینجا مناسب نیست. جای دیگری پیدا کنید.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

«مهدی عسکری»از ایرانیان ساکن فرانسه گفت که همسر فرانسوی‌اش خانه‌ای در ۳۵ کیلومتری جنوب غربی پاریس در منطقه‌ای به نام «نوفل‌لوشاتو »دارد. بیایید، ببینید، اگر پسندیدید در اختیار شما باشد. امام به همراه حاج احمدآقا وحجت الاسلام محمدحسین املایی با عسکری همراه شدند. رفتند و دیدند و پسندیدند.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

این خانه دو طبقه دو در، با یک باغچه کوچک و درخت سیبی در میان، کهنه نشان می‌داد. دو اتاق در طبقه همکف با یک دستشویی و حمام و یک اتاق ۲۴ متری و دو انباری یا اتاقک و آشپزخانه در طبقه دوم بود.

اخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریساخراج امام خمینی ازعراق”سرگردانی درمرزعراق-کویت”پروازبه پاریس

توضیح مدیریت سایت-پیراسته فر:قسمتی ازاین مجموعه بااستفاده ازمنبع خبرگزاری فارس (خرداد۱۳۹۷)می باشد.ونیزدرمنابع مأخوذه اصلاحات انجام داده ام.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه گوناگون

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


فیلم وقاحت تمام بهاره رهنما / شوهرندارم این آقا دوست پسرم است!