فرشته


فرشته

می شود تا همیشه در پوچی مطلق بلند شد چشم انداز زندگی را تا مرز حقیقت برد دوباره به خود برگشت آوای بقا در فنا در موسیقی روزمرگی تکرار کرد رسیده تا به کمال خود نگاه را به تعالی تا اوجشاعر:فرشته یحیی تبار

می شود تا همیشه
در پوچی مطلق
بلند شد
چشم انداز زندگی را
تا مرز حقیقت برد
دوباره به خود برگشت
آوای بقا در فنا
در موسیقی روزمرگی
تکرار کرد
رسیده تا به کمال خود
نگاه را به تعالی
تا اوج محض بودن رساند
خود را در سپیده دم
اوج روشنایی دید
فرشته شد ، پشت کرد.
زمان را بخشیده به انسان های مکان
آنها را رساند به فصل اول این هستی
می شود تا همیشه
یک روز در این حال هزاره ای از زمان
تا بتهوون یا داوینچی رسید
لبخند مونالیزا را
به تصویر کشید
با شاخه نبات
چای گرم را شیرین کرد
تا غزل اول حافظ رسید
فهم غزل را
در پوچی خود به تنهایی گنجاند
احسن بر این طبعم
که حقیقت را یک آن دید
تا همیشه پرده ی جهل را درید
میشود تا همیشه
در ذهن خود
خویشتن را ایستاده پشت به جهان
در بی کرانه هستی
حقیقت یک فرشته را
با بصیرت
خود را با دو دیده پنهان دید .
( دو دیده ی پنهان من )

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


معما / زیر 10 ثانیه نسبت فامیلی ما رو حدس بزنید !!