فقرزدایی با بودجه صفر
میثم هاشمخانی اقتصاددان و پژوهشگر اقتصاد اجتماعی، در یادداشت اخیر خود تحت عنوان «فقرزدایی با بودجه صفر»، به این پرسش مهم پاسخ داده است که «آیا میتوانیم بدون اتکا به بودجه دولتی «فقر مطلق» را در کشور به صفر برسانیم؟»
قانون «تابعیت مادرانه» (اعطای تابعیت ایرانی به فرزندان دارای مادر ایرانی و پدر غیرایرانی)، نمادی از سیاستگذاریهای هوشمندانهای است که میتوانیم آن را فقرزدایی با بودجه صفر بنامیم. این قانون، با بودجه دولتی نزدیک به صفر، بهبودی ملموس را در وضعیت گروهی از شهروندان فقیرترین دهک درآمدی کشور ایجاد میکند؛ شهروندانی که متولد و بزرگشده ایران هستند اما به دلیل نداشتن شناسنامه، هماکنون از حقوقی بسیار ابتدایی محرومند؛ حقوقی مانند تحصیل، باز کردن حساب بانکی، خرید سیمکارت تلفن همراه و دریافت گواهینامه و یا سند مالکیت موتورسیکلت.
قانون «تابعیت مادرانه» یکی از مصادیق واضح «فقرزُدایی با بودجه صفر» است؛ چون نه تنها نیاز به اختصاص بودجه دولتی ندارد، بلکه حتی میتواند نفع مالی برای دولت ایجاد کند. چگونه؟
محرومیتهای نامنصفانه تحمیلی به شهروندان بدون شناسنامه، سالهاست که بخشی از آنان را به ناچار به سوی انواع جرائم سوق داده است (بهویژه به دلیل محرومیت این شهروندان در باز کردن حساب بانکی و در نتیجه مجبور بودن آنها به حمل دائمی پول نقد). با اعطای تابعیت و شناسنامه ایرانی به این شهروندان، میتوانیم انتظار داشته باشیم که از محل کاهش این قبیل جرائم و کاهش بار مالی مربوطه برای دستگاههای نظارتی، حتی وضعیت بودجه دولت اندکی بهتر شود.
برای تدوین برنامه ملی «فقرزُدایی با بودجه صفر»، به معنای مجموعه برنامههایی با «بودجه دولتی نزدیک به صفر» که «تاثیری محسوس» بر بهبود وضعیت فقیرترین دهک درآمدی دارند، برخی سرفصلهای پیشنهادی عبارتند از:
۱. پذیرش یارانه نقدی بهعنوان ضمانت وامهای بانکی کوچک
ساختار فعلی ارائه وامهای بانکی در کشور، عمدتا سند ملکی و یا تضمین کارمندان دولت را بهعنوان وثیقه وامهای بانکی کوچک میپذیرد. طبیعتا خانوارهای فقیرترین دهک درآمدی، به هیچکدام از این دو مورد دسترسی ندارند. نتیجه تلخ آن است که یک خانوار فقیر مجبور میشود برای هزینههای درمانی از نزولخواران محلی وامهایی را بگیرد که بعضا نرخ بهره سالانه آنها به ۵۰ الی ۱۰۰ درصد میرسد. حتی رواج پیشخرید محصولات کشاورزان خردهپا به قیمتهای بسیار ناچیز، در بسیاری از موارد نوعی پوشش برای ارائه وام با نرخ بهره بسیار سنگین به آنان توسط نزولخواران محلی است.
اگر با چند اصلاح قانونی کوچک به بانکها اجازه بدهیم درآمد یارانه نقدی را بهعنوان ضمانت وامهای بانکی کوچک قبول کنند (درست مانند ضمانت بانکی کارمندان دولت)، وضعیت دسترسی خانوارهای فقیر به وامهای بانکی بسیار بهتر میشود. بهطور سرانگشتی، یک خانوار فقیر ۴ نفره که ماهانه ۲۲۰ هزار تومان یارانه نقدی میگیرد، اگر بتواند یارانه نقدی خود و دو خانوار مشابه را بهعنوان ضمانت وام بانکی معرفی کند، به سادگی میتواند وام بانکی ۱۵ میلیون تومانی با نرخ سود ۱۸ درصدی بگیرد و بانکها هم ریسکی از بابت این وام متحمل نشوند.
۲. رسمیسازی و مولدسازی دستفروشان و زبالهگردان
این برنامه میتواند با تمرکز بر «دستفروشان» و «زبالهگردان» در کلانشهرها، فرآیندی آسان را برای «رسمیسازی» و «مولدسازی» آنها در قالب مجوزدهی به پلتفرمهای خلاقانه ایجاد کند. برای مثال پلتفرم «الوپیک» توانسته ساختاری سودآور را با بهبود بهرهوری در بین موتورهای حملکننده کالا و مسافر ایجاد کرده و به بیان دیگر فقرزُدایی را در بیزنسمدل خود تزریق کند. به شیوهای مشابه میتوانیم به پلتفرمهایی در حوزه «دستفروشان» و «زبالهگردان» مجوز بدهیم که سود خود را از مسیر رسمیسازی و مولدسازی صاحبان این مشاغل تامین کند.
۳. حمایت «غیر رانتی» از توسعه «گردشگری» در مناطق محروم
پیشنهاد اولیه در این حوزه عبارت است از ارائه معافیت مالیاتی کامل تا پایان سال ۱۴۰۰ و نیز صدور کلیه مجوزها ظرف حداکثر ۱۰۰ روز، برای کلیه سرمایهگذاریهای حوزه گردشگری در کلیه مناطق روستایی و نیز شهرهای زیر ۱۰۰ هزار نفر (شامل کلیه سرمایهگذاران ایرانی مقیم داخل و خارج کشور و نیز سرمایهگذاران خارجی)
به نظر میرسد که ۳ مثال ذکرشده، در کنار مثالهای متعدد دیگر، میتوانند برخی از اجزای برنامه ملی فقرزدایی با بودجه صفر باشند؛ برنامهای که در صورت تمرکز کارشناسی بر طراحی بهینه جزئیات آن، میتواند به برنامهای ملی با رویکرد فقرزُدایی «پایدار» و «مستقل از بودجه دولت» تبدیل شود.