فرزند وسط خانواده، چه جایگاهی دارد؟


فرزند وسط خانواده، چه جایگاهی دارد؟

در خصوص فرزندان وسط مخصوصاً اگر در خانواده های سه نفره باشند، به نظر می رسد که کمترین توجه را دریافت می کنند.

در خصوص فرزندان وسط مخصوصاً اگر در خانواده های سه نفره باشند، به نظر می رسد که کمترین توجه را دریافت می کنند، زیرا وقتی که فرزند دوم هستند و هنوز بعدی نیامده، احتمالاً فرزند اولی نقشی را دارد و به محض اینکه جایگاه و پایگاهی برای خودشان پیدا می کنند اگر سر و کله فرزند سوم پیدا شود، آن توجه و محبت را نخواهند داشت.
فرزندان وسط به نوعی میان دو فرزند گرفتار می شوند و احساس بی عدالتی، بی توجهی، احساس نبودن محبت در حد و اندازه ای که هم احتیاج دارند و هم باور دارند و این که خواهر و برادر بزرگ تر به دلیل بزرگی و کوچکی گرفته اند ولی او از آن محروم بوده و همیشه مطرح می کنند، تا آنجایی که برخی از آنها در این شرایط و وضعیت از پا در می آیند و باورشان این است که در این خانه جایگاه و پایگاهی ندارند.
زیرا یکی فرزند بزرگتر با قدرت و دیگری فرزند کوچکتر با ضعف می توانند آنچه را که می خواهند به دست بیاورند و او در این میانه از هر دوی اینها محروم خواهد بود.
به همین علت است که احتمال گرایش های منفی، بدبینی و نوعی انزواگرایی و دوری جویی در آنها بیشتر دیده می شود و اگر اهل این جدا شدن و یا کناره گیری نباشند معمولاً دوستان را در خارج از خانه پیدا می کنند. زیرا در آنجا از این امتیاز بزرگ تر و کوچک تر، اگر با هم سن و سال خود باشند خبری نخواهد بود.
این بچه ها بیشتر اهل آه و ناله و شِکوه و شکایت هستند و در بسیاری از موارد گرچه به دلیل این که در میان دو فرزند قرار گرفته اند، از آگاهی های فرزند بزرگتر و به خصوص امکانات او و یا کارهایی که او می کند باخبر می شوند و مایۀ بهتری برای زندگی پیدا می کنند.
با وجود آنکه از خواهر و برادر خود بزرگتر هستند و او را در جایگاه کمتری می بینند همچنان می توانند بیاموزند و با خودشان در کودکی آشنا شوند و یا ضعف و زبونی او را ببینند و به خاطر همۀ اینها معمولاً توانایی بیشتری در تشخیص و ایجاد ارتباط با کوچکتر و بزرگتر از خودشان برقرار می کنند. اما در سطح برابر همچنان مسائل و مشکلاتی را خواهند داشت.
این نوع بچه ها یا فرزندان وسط یا دوم در خانواده احساسِ خوبیِ کمتری دارند و آن زمانی که فرزند اول خوب و یا خیلی خوب باشد، رسیدن به این احساس خوب همانند فرزند اول تقریباً غیرممکن است.
خیلی از اوقات بچه های دوم به خصوص بعد از آمدن فرزند سوم، راه بد را انتخاب می کنند و باز فراوان دیده می شود که رشته و یا نوع کار بچه های اول با بچه های دوم بیش از هر فرزند دیگری در تضاد و تناقض است. او در جهت قدرت و در چارچوب محبت برای خودش آنگونه حق و سهمی را قائل نمی شود و به همین دلیل نارضایتی او از زندگی و خانواده، معمولاً بیشتر از بچه های دیگر است.
این بچه ها معمولاً روابط سطحی و ظاهری دارند و از آداب و رسوم برخوردارند. توانایی سازگاری مختصری دارند. معمولاً با اعضاء خانواده خودشان روابط سطحیِ گذرایی را حفظ می کنند و واقعاً در مواقع نیاز به کمک هم می روند. زیرا نوعی واحدِ اجتماعی و نه خانوادگی را حس و احساس می کنند. اما وقتی که به موضوعات عمیق و روابط عاشقانه و دوستانه می رسد معمولاً چنین تمایلی و توانایی هایی در انها دیده نمی شود.

توجه داشته باشیم
در خانواده هایی که تعداد فرزندان از چهار نفر بیشتر است، به نظر می رسد که گرچه این بچه ها (فرزند وسط) توانایی بیشتری از نظر اداره کردن خودشان و زندگی دارند و با وجود آنکه می توانند در روابط اجتماعی و به خصوص در محیط آموزشی و کار از امتیازاتی برخوردار باشند، اما به خاطر کمبود توجه و محبت متاسفانه در خانواده های بیش از 4 یا 5 نفر اجتناب ناپذیر است، از نظر روابط و از نظر محبت و ایجاد روابط تنگاتنگ دچار اشکالاتی هستند.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه سلامت مادر و نوزاد

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


جملات و متن تبریک روز جهانی خلبان به همسرم و عشقم + عکس نوشته و استوری