با سروسامان گرفتن اوضاع تلویزیون در دهه 60 و اوایل 70، چهرههای تازهای به جامجم آمدند. چهرههایی که اکثر آنها فقط در چارچوب برنامههای تلویزیون حق کلمه و جمله گفتن داشتند. سالهایی که مجری بیشتر کسی بود که فهرست برنامههای بعدی را به «سمع و نظر بینندگان عزیز» میرساند. رویکرد نسبتا منفعلی که اجازه نمیداد مجریها به ستاره تبدیل شوند. هر چند در همین دوره هم مجریهایی مانند اکبر عالمی، اسماعیل میرفخرایی و مرحوم منوچهر نوذری از آن چارچوبها فاصله میگرفتند و به اسمهایی ماندگار تبدیل شدند.
از نیمه دهه 70 و اوایل دهه 80، مجریهای جوان و تازهای به تلویزیون آمدند. «نیمرخ» نقطه آغازی برای این تحول بود. امیرحسین مدرس، کامیار اسماعیلی، حسین رفیعی، محمد سلوکی، مهدی سلوکی و فرزاد حسنی در همین دوره جلوی دوربین رفتند. در این دوره که اکثر مجریها رویکرد شاعرانهای داشتند، شهاب حسینی با «اکسیژن» و صابر ابر مجریگری را تجربه کردند. نیلوفر امینیفر، جواد مولانیا، احسان علیخانی، مهیار مهرآذر و نجمالدین شریعتی هم از جمله مجریانی بودند که با برنامههای مختلفی وارد عرصه اجرا شدند.
در طول همه این سالها بارها ممنوعیتهای مختلفی برای همزمان مجریها در رادیو و تلویزیون وضع شد. مجریها اجازه نداشتند از رادیو خارج شوند یا اگر مجوز ورود به تلویزیون را میگرفتند، دیگر حق بازگشت پشت میکروفنهای رادیو را نداشتند. دستمزدهای بسیار پایین در رادیو و جذابیتهای تصویری رسانهای مانند تلویزیون، آنها را به طرف کار جلوی دوربینهای تلویزیون برد. مدیران ارشد رادیو در دورههای مختلف اعتقاد داشتند ذهنیت شنوندگانی که مدتها با صداهای مورد علاقه خود خوگرفتهاند و از صاحبان صداها تصوری در ذهنشان شکل گرفته، برهم میخورد. این دستورالعمل سفتوسخت تا همین سالهای اخیر هم پابرجا بود و فقط بهطور جسته و گریخته رفتوآمد رسانههای گویندگان و مجریها در آن شکل گرفت و ادامه پیدا نکرد. تا اینکه 19 اسفند 96 حمیدرضا شاهآبادی، معاون صدا اعلام کرد که همکاری مجریان و گویندگان رادیو با تلویزیون مثل گذشته ممنوع نیست و تا جایی که این روند رفتوآمد مجریان و گویندگان به رادیو آسیب نزند، نگاه تربیت نیرو در رادیو و همکاری با تلویزیون ادامه دارد؛ «رادیو این افتخار را دارد که مرکز توانمند پرورش نیروهای باسواد در بخشهای دیگر سازمان صداوسیماست. گوینده رادیو نماینده این رسانه و به نوعی تریبون رسانه گرم رادیو در مقابل مخاطبان است. در واقع بخش بزرگی از سرمایه و آورده صدای جمهوری اسلامی ایران گویندگان آن هستند که هم از بعد صدا و لحن و هم از حیث فهم، دانش، باورها و اعتقادات تجربیات آنها حائز اهمیت است و میتواند در جذب مخاطب و افزایش رضایتمندی آنها تأثیرگذار باشد.»
مجری آکتور سینما!
در سالهای اخیر بیشترین تبادل در زمینه اجرا میان دنیای بازیگری و تلویزیون اتفاق افتاده است. سیاست مدیران تلویزیون و سازندگان این برنامهها ساده بود؛ اجرای یک ستاره میتواند جذابیت حداکثری بینندگان تلویزیونی را تضمین کند. موفقترین چهره این اتفاق، رامبد جوان بود. او با اجرا ـ و البته طراحی و کارگردانی ـ «خندوانه» خودش را بهعنوان یک مجری-بازیگر بسیار موفق تثبیت کرد و باعث شد موج انتخاب بازیگرها برای اجرا شدت بگیرد. بعد از او مهران مدیری اجرای «دورهمی» را بهعهده گرفت و امیرحسین صدیق و سروش صحت مجریهای «کتابباز» شدند. کامران تفتی، اکبر عبدی، امیرحسین رستمی و محمدرضا گلزار از دیگر بازیگرانی بودند که در سالهای اخیر این بار به جای بازیگری در فیلمها و سریالها، در کسوت مجری جلوی دوربین رفتند. پژمان بازغی هم یکی دیگر از بازیگرانی بود که با اجرای مستمر فصلهای مختلف «کودکشو» مورد تشویق قرار گرفت و در فهرست منتخب مرکز نظارت و ارزیابی صداوسیما هم به دلیل «پوشش، آرایش، رعایت حدود شرعی و دینی و رعایت اصول حرفهای اجرا» بهعنوان یکی از مجریهای برتر تلویزیون انتخاب شد.
قوانین ضد ستارهای
این روزها به گوش میرسد دستورالعمل تازهای در دستور کار قرار گرفته که حضور بازیگرها و ستارهها بهعنوان مجری برنامههای تلویزیونی را سخت کرده است. بهار امسال حمید خواجهنژاد، مدیر روابط عمومی سیما از دستور مرتضی میرباقری، معاون سیما مبنی بر اعمال ضوابط اجرای تلویزیونی چهرههای معروف با حساسیت بیشتر و برخورد با تخلفات احتمالی خبر داد. اتفاقی که میگویند به بهانه انتخاب بنیامین بهادری برای اجرای ویژهبرنامه پخشنشده ماه مبارک رمضان امسال کلید خورد و خواجهنژاد به نوعی آن را تایید کرد؛ «نباید به این مقوله نگاه صفر و یکی داشت. مورد اخیر در برنامه رمضانی یک شبکه هم اولین و آخرین مورد نیست؛ کمااینکه پیشتر هم در برخی گروههای برنامهساز شبکهها پیشنهاد استفاده از چهرههایی در مقام اجرا مطرح شده بود که مورد تأیید قرار نگرفت و منتفی شد جایگاه خطیری که یک چهره میخواهد به عنوان مجری رسانه ملی در مقابل مخاطبان میلیونی قرار بگیرد، از اولویتهای این ضوابط است و آنچه مورد تاکید معاون سیماست، استفاده از چهرههایی با تجارب و سابقه حضور موفق در تلویزیون و آشنا با ضوابط قاب جادویی و نیز متناسب بودن با کارکرد آن برنامه بنا بر ضرورت است.» به نظر میرسد با این گفتهها سیاست تلویزیون بازگشت به اجرای مجریهای تلویزیونی و فاصله گرفتن از اجرای بازیگرها و ستارههاست. نکتهای که مرتضی میرباقری اواخر سال پیش هم بر آن تاکید کرده بود؛ «معتقدم که بعضی چهرهها میتوانند در بخش اجرا موفق باشند.