کول ساییده مان


کول ساییده مان

نان تنوری مادر مثل دلش هنوز گرم است و لب سوز،، اجاقت روشن مادرم . .... جشن تولد های بچگی ام در میان خوشه های گندمزار روستا به عکس یادگاری فلاش دوربینهای خورشید برقی زد ورفت سی وچهار سالشاعر:ناصرآکیاد

نان تنوری مادر مثل دلش هنوز گرم است و لب سوز،،
اجاقت روشن مادرم .
....
جشن تولد های بچگی ام در میان خوشه های گندمزار روستا
به عکس یادگاری فلاش دوربینهای خورشید
برقی زد ورفت
سی وچهار سال پیش،،،
سی وچهار سالم بود،،،
شش ساله نبودم!
دستان پینه بسته و نحیف کودکی ام راندیدی ....گذشت ...
آغازم، در پایانِ عمرِ طلایی رنگ گندمزار ،
قدم زنان رو به پایان روانه شد
....
چندسال پیش ,همین دیروز بود!
کمباین ها دندانه ومخزن می بستند و می رفتند،و
خوشه های زیادی از سفرشان،بر روی زمین آواره وجامانده بود.

سفره مان نیزبی تاب ِ نان
....
پدر ،من وبرادرم،
قبل از بیداری خورشید
چادری، به همت می بستیم وباقمقه آبی میآمدیم بر سر گندامزارتابعداز خوابیدنش.!
...زیبا بود،،
دیدن بیداری وخوابیدن خورشید.
....
آثار کولهٔ آرد گندمزار است،کول ساییدهٔ منو‌برادر وپدرم،
همه مان هستیم
جز گندمزارمان
....
صدامیزنم :
بیا تا نان وماستی بخوریم ،پدر! فرزندت
اکنون
شش سالش است.!
پینهٔ بجامانده ازحسرت بردل آرزوهای کودکیش گواه.
بیانان وماستی بخوریم،بی خیال،،،
بابا:شیطنت نوه هایت راببین
.....زیباست ....
نان تنوری اجاق مادر نیز،مثل دلش هنوز گرم است ولب سوز.
پارساپسرم ....پونه دخترم....
بیایید بی بی نان کماچی دارد بیایید
بیایید ؛بابی -۱ صدایتان میزند.
سپس:گم می شوم درقاب آلبوم عکس خورشید،
عکاس ِجشن تولدهای گذشته مان،
چه گندمزار زیباییست.
-۱بابی ،،،پدربزرگ
تقدیم به متولدین اول مهرماه

ناصر آکیاد: تولد۱/۷/۱۳۵۸

((لازم به توضیح است برداشت محصول گندم در جنوب از اواسط اولین ماه بهار تا اواسط آخرین ماه و گاها تا پایان آخرین ماه این فصل است ،اگر درخوانش به قیاس زمانی ذهن کشیده شدید متوجه این مسئله باشید ))

سیدبرات دیوز

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


حِسِ زیبا