تا کی
زنی در کوچه های دور دست
راه می رود
تا کی مرد او به دست هایش پناه می برد
سقف خانه شاید آنقدر بلند نبوده که مرد
مرد باشد و زن، زن
اما این مرد به دست هایش پناه می برد
تا از زیر سنگ نان بیاورد
نان سنگکی
یعنی نانی که برای زن
یک جواب دندان شکن باشد
اما این زن در کوچه های دور دست راه می رود
تا با گوشت گوشت بخرد
تا زیر دندان مرد، این گوشت نرم باشد
زنی در کوچه های دور دست
راه می رود
تا کی مرد او به دست هایش پناه می برد
سقف خانه شاید آنقدر بلند نبوده که مرد
مرد باشد و زن، زن
اما این مرد به دست هایش پناه می برد
تا از زیر سنگ نان بیاورد
نان سنگکی
یعنی نانی که برای زن
یک جواب دندان شکن باشد
اما این زن در کوچه های دور دست راه می رود
تا با گوشت گوشت بخرد
تا زیر دندان مرد، این گوشت نرم باشد