علم اخلاق عواطف و احساسات انسان را کمال می‌بخشد


علم اخلاق عواطف و احساسات انسان را کمال می‌بخشد

یکى از مباحث مهم اسلام که قرآن مجید بر آن تکیۀ بسیاری کرده و آیات فراوانی دربارۀ آن نازل شده، بحث اخلاق است. یک انسان کامل کسی است که همۀ جهاتِ وجودى او کامل باشد. چون انسان از سه بخشِ عقل و تفکر؛ قلب و عواطف و احساسات؛ و جسم و پیکر مادى ساخته شده، پس کمال او در تکامل در این هر سه قسمت است. آنچه فکر انسان را تکامل مى‌‏بخشد و مى‌‏پرورد، معرفت...

یکى از مباحث مهم اسلام که قرآن مجید بر آن تکیۀ بسیاری کرده و آیات فراوانی دربارۀ آن نازل شده، بحث اخلاق است. یک انسان کامل کسی است که همۀ جهاتِ وجودى او کامل باشد. چون انسان از سه بخشِ عقل و تفکر؛ قلب و عواطف و احساسات؛ و جسم و پیکر مادى ساخته شده، پس کمال او در تکامل در این هر سه قسمت است. آنچه فکر انسان را تکامل مى‌‏بخشد و مى‌‏پرورد، معرفت انسان و علم عبادت و حقایق اسلامى و ارتباط عقلى با مبداء همۀ کمالات آفرینش یعنى ذات خداوند است. آنچه که عشق و عواطف و احساس و سجایاى روحى انسان را کمال مى‌‏بخشد و رهبرى می‌کند علم اخلاق و تربیت است. قرآن به این جنبه (اخلاق) بى‏‌اندازه اهمیت می‌دهد تا جایى که هدف از آفرینش انسان را این می‌داند که وى مظهر صفات الهى و سجایاى اخلاقى از قبیل محبت و احسان و شرف، شجاعت و سخاوت و نوع‌دوستى و پاکى از رذایل اخلاقى مثل کینه، حسادت‏، خیانت، ناپاکى، درنده‌خویى و خودبینى می‌باشد. نبى اکرم (ص) هدف از بعثت خود را تتمیم و تکمیل مکارم اخلاق می‌داند و می‌فرماید: انّى‏ بعثت‏ لأتمم مکارم الاخلاق...یعنی: من براى این مبعوث شدم که مکارم اخلاق را در شما به کمال برسانم و وجود شما را به صفات عالى انسانى بپرورم. گرچه همۀ ملل جهان اخلاق را می‌‏ستایند، و در اینباره کتاب‌ها و نشریات بی‌شماری نوشته‌‏اند و می‌‏نویسند ولى آنچه مهم است اولا درک معنای واقعى اخلاق و تشخیص مصداق‌هاى حقیقى و ثانیا هدف از آموختن اخلاق و برترى اخلاق اسلام می‌باشد. امروز دنیاى پیشرفته در علوم مادى و صنعت از نظر اخلاق در این هر دو قسمت زبون و مرکبش لنگ است. آنچنان که غالبا از نظر معنى‏، اخلاق را فقط لبخند زدن و ظاهر‌سازى و روش ماکیاولى و غیره می‌داند و درستى و خوش‌قولى براى پیشرفت در اقتصاد. و اما از نظر دوم همه چیز حتى علم و اخلاق را به دیدۀ مادى مى‏‌نگرد و سعادت و کمال انسان‌ها را تنها در بهتر زیستن و لذت بیشتر خلاصه می‌کند. متأسفانه این دو وسیله کمال حقیقى انسان یعنى علم و اخلاق را نیز براى زندگى بهتر و لذایذ جسمى بیشتر به استخدام می‌گیرد و اخلاقی را بهتر می‌داند که وسیله زندگى راحت‌‏تر و پیشرفت اقتصادى بیشتر باشد. براى نمونه (آئین دوست‏یابى دیل‏ کارنگى) که یکى از مشهورترین کتب اخلاقى امروز است و به زبان‌هاى زنده ترجمه شده و الحق کتابى در فن خود ارزنده است و حاوى دستورهاى جالبى است ولى سرانجام و هدف کتاب به این بازمی‌گردد که چگونه رفتار کنیم که بیشتر مردم را ى‏ی‌آنکه بر هدف ما واقف شوند به استخدام خود درآوریم و از آنها بهره گیریم. به گفتۀ ظریفى از دوستان این کتاب را آئین استعمارگرى نامیدن شایسته‏‌تر است تا آئین دوست‏یابى. جمعى که قدم از این حد بالاتر نهاده‌‏اند اخلاق را بعنوان خود اخلاق یا نام‏ نیک مى‏‌خواهند یعنى فی‌المثل: (فداکارى کن تا نام تو بعنوان وطن‌‏پرست بر صفحه دل‏ها بماند.) ولى آنجا که بشر زندگى را منحصر در این عالم بداند و معتقد باشد که پس از مرگ، نابود شدن و براى همیشه بدست فنا پذیرفته شدن است و نه حسابى و نه زندگى و نه پاداشى. این نام نیک بر سر زبان‌ها چه تأثیرى در سعادت او دارد که پس از مرگ وجودى ندارد تا احساس کند که بخوبى یاد می‌شود یا بدى و این (نام نیک) جز خیالى و خرافاتى در این منطق مادى بیشتر نخواهد بود و از این رو کمتر بر روى مردم اثر دارد که به اخلاق خوب گرایش کنند. ولى اسلام اخلاق را اولا تنها لبخند زدن و خوش‌‏رویى و امثال آن نمی‌داند و ثانیا هدف را خداى جهان و رسیدن به پاداش ابدى و جاویدان می‌داند فی‌المثل می‌گوید احسان کن و فداکارى براى خدا تا در برابر این گذشتِ کوتاه سعادتى جاودانى دریافت کنى. خداوند براى تربیت یافتگان و خواص مؤمنان بالاتر از این هدف قرار می‌دهد که همه چیز را رها کن جز خدا و هیچ محبوبى انتخاب نکن جز آفریدگار که به هر چه دل ببندى به واسطه کمالى است که در او مى‏‌بینى ولى هر کمالى پرتوى است از منبع کمالات ‌یعنى خداى جهان‌آفرین پس دل از این پرتوهاى عاریتى برگیر و عشق بر سرچشمه همه کمال‌ها و جمال‌ها ببند. و هر چه می‌کنى براى او کن که به هر چه دل بندى فنا می‌پذیرد و بسوى او باز می‌گردد جز او که پاینده و ابدى است و هر چه بخواهى و بجویى در نزد اوست و به رایگان و بی چشم‌داشت بلکه بی‌نیاز به چیزى در اختیار تو می‌نهد که سرچشمه وجود است و کمال. اخلاق فردى و اجتماعى در اسلام به سر حد کمال بررسى شده و همه سجایاى خوب و انسانى یاد شده و حقوق مردم نسبت به یکدیگر و رفتار اجتماعى و برخوردهاى زندگى و همه را بیان داشته و خلاصه از نظر فردى سلمان و ابوذر می‌سازد و شهداى پاکباز کربلا و از نظر اجتماعى و نوع‌دوستى چون مالک سپه‌سالار لشکر اسلام که‏ هنگامی که قصاب گمنام و تربیت ناشده‌‏اى به سخره سنگ بر او می‌پراند، به مسجد می‌رود و براى آمرزش او نماز می‌گزارد. افسوس که حقایق و معارف تربیتى اسلامى اکثرا بصورت بکر مانده و مورد تدقیق و تحقیق واقع نگشته است، ولى به هر حال روایات و آیات اخلاقى به سر حد کمال و فوق کمال در دسترس است که مطالعه آنها خود نور بخش دل و مربى جان‌هاست که از سرچشمه وحى و علم نامتناهى الهى مایه گرفته و نه فکرهاى محدود انسانى. علما و رجال بزرگ گذشته این احادیث را به تفصیل یاد کرده ‏اند و به صورت کتب پر ارجى در اختیار ما نهاده ‏اند. یکى از بهترین این کتابها کتاب (مکارم الاخلاق) مرحوم طبرسى است که براى درک عظمت کتاب به مطالعۀ آن سفارش می‌کنم. نویسنده: سید ذکی موسوی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه افغانستان

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


فیلم خطرناک و خونسردانه سرقت کابل های برق در خرمشهر / سارق جوان زمینگیر شد + عکس