آمد خزان ای دوستان تن به پاکی کنیم
برگ درختان همراه باد خیزد تا جولان کنیم
امروز چون ماهی ها رها شویم از تنگ به رود
تا در دریاها آزاد از بند زندان، زندگی آغاز کنیم
آمد ندایی از برگ کاین حرف را پنهان مزن
ما فریادهای خانه عشق را از سختی ها آباد کنیم
باز باد ازآسمان خیزید ای دیوانگان
جانم فدای عاشقان امروز باز طوفان کنیم
برگ درختان همراه باد خیزد تا جولان کنیم
امروز چون ماهی ها رها شویم از تنگ به رود
تا در دریاها آزاد از بند زندان، زندگی آغاز کنیم
آمد ندایی از برگ کاین حرف را پنهان مزن
ما فریادهای خانه عشق را از سختی ها آباد کنیم
باز باد ازآسمان خیزید ای دیوانگان
جانم فدای عاشقان امروز باز طوفان کنیم