«لیبرالیسم ایرانی»
(رویا یا توهم)
نویسنده: سیامک طاهری
ناشر: قطره، چاپ دوم 1397
250 صفحه
****
بیشک واژه لیبرالیسم و مشتقاتش مثل لیبرال، نئولیبرال، لیبرالدموکراسی و... به گوش بسیاری از ما خورده است. واژهای که سپهر سیاست این دیار، موافقان و مخالفان سفت و سختی دارد. گروهی آن را بهترین راه برای برون رفت از بنبستهای اقتصادی و سیاسی امروز و دیروز ایران میدانند و گروهی دیگر آن را یکی از معاصی کبیره بشری میخوانند که کمر به نابودی دین و ایمان ما خواهد بست.
اما به راستی چه تعدادی از ما (از صاحبان این نظریات متعصبانه تا شنوندگان نظرات آنها) بدرستی میدانیم که لیبرالیسم چه صیغهای است و حرف حساب آن چیست؟ برای رهایی از این دیدگاههای صفر تا صدی که آن را یا سفید می بینند و یا سیاه، باید از چیستی و محتوای واقعی لیبرالیسم آگاهی نداشته باشند. اما برای آنکه بدانیم آیا لیبرالیسم با اوضاع و احوال ما جور است و یا دردی از ما را چاره میکند؟ باید به سراغ واکاوی لیبرالیسم و معنا و محتوای حقیقی آن برویم و آن را در تناسب با اوضاع و احوال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خودمان مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. اگر شما هم مثل من در این زمینه کنجکاو باشید، کتاب «لیبرالیسم ایرانی» (رویا یا توهم) نوشته سیامک طاهری که به همت نشر قطره منتشر شده واقعا میتواندکمک حالتان باشد.
حسن کار در این است که سیامک طاهری دقیقا با همین نیت کتاب خود را نوشته و به همین خاطر خواننده خیلی راحت می تواند پاسخ سوالات خود را پیدا کند. نویسنده دو ماموریت اصلی برای خود تعریف کرده است. نخست اینکه لیبرالیسم چیست؟ البته با عنایت به دیدگاههای بنیانگذاران این مکتب همانند آدام اسمیت و جان استوارت میل و دیگر اینکه آیا لیبرالیسم چنانکه تبیین شده امکان تحقق در جامعهای با ویژگی جامعه ایرانی دارد یا نه؟ بر همین اساس میکوشد در طول کتاب خود میان رویای آرزوهایی محال که آن را توهم مینامد و آنچه با توجه زمینه فرهنگی و تاریخی یک سرزمین امکان بروز دارد، فاصله گذاری کند. برپایه همین دیدگاه است که برای فاصله گذاری میان رویا و توهم مینویسد: «رؤیا یا توهم...رؤیا آرزویی دستیافتنی است که تلاش برای دستیابی به آن معنابخش زندگی است. اینکه امروز ما انسانها در غارها یا بر فراز درختان زندگی نمیکنیم، مدیون کسانی هستیم که شهامت و استعداد رؤیاپردازی را داشتهاند.
مارتین لوترکینگ در نطق مشهورخود میگوید: من یک رؤیا دارم، رؤیای آنکه روزی در آلاباما، با آن نژادپرستانش،آری در همین آلاباما، پسرها و دخترهای کوچک سیاهپوست بتوانند...دست در دست پسرها و دخترهای کوچک سفیدپوست بگذارند. من امروز یک رؤیا دارم، رؤیای آنکه ... بخشی از رؤیاهای مارتین لوترکینگ امروز به واقعیت بدل شده است. اما توهم خوابی آشفته است که هرگونه تلاش برای رسیدن به آن موجب فاجعهای برای خود وجامعه است...»
نویسنده پس از مقدمهای کوتاه، متن اصلی کتاب را در سه فصل تدارک است: «اروپای کهن»، «شکلگیری سرمایهداری» و«ایران». بخش اول دوم کتاب در واقع مقدماتی هستند برای رسیدن به بخش سوم کتاب که به وضعیت ایران از منظر ساختار اقتصادی، توسعه و شیوه سرمایهداری در طول تاریخ تا به امروز می پردازد.
اگر نویسنده برای تبیین مسائل مورد نظر خود تا این اندازه روی مسائل اقتصادی و ساختارهای سرمایهداری تمرکز کرده از آنجا ناشی میشود که لیبرالیسم اساسا مکتبی اقتصادی است، که سرسختانه طرفدار تجارت آزاد است، جابجایی آزاد کالا و نیروی کار و تنظیم خود به خودی بازار است. لیبرال ها با دخالت دولت برای تنظیم بازار مخالف هستند و معتقدند دولت فقط باید نقش ارائه کننده یکسری خدمات را داشته باشد که از عهده بخش خصوصی خارج است. با در نظر گرفتن این شاخصه محوری لیبرالیسم، در کشوری که همه مردم بالا پایین رفتن قیمت را ناشی از ضعف یا کارآمدی دولتها میبینند و انتظار دارند دولت با اعمال قدرت افزایش قیمتها را مهار کند، آیا میتوان انتظار داشت لیبرالیسم امکان تحقق داشته باشد؟
ماهیت ذاتا اقتصادی لیبرالیسم است که باعث شده نویسنده بدرستی در دو فصل ساختار اقتصادی اروپای کهن و آمریکا مورد توجه قرار داده و در طول خط سیری تاریخی به شرح و واکاوی روند شکل گیری و رشد سرمایهداری و چگونه شیوههای کلاسیک آن پرداخته و نشان دهد که این رویکرد در اقتصاد چگونه زمینه ساز ظهور و بروز لیبرالیسم غربی شده است. در فصل پایانی نیز با نگاهی به بنیانهای اقتصاد جامعه ایرانی از روزگار مهاجرت آریاییها به ایران تا به امروز، هم به چگونگی شیوه تولید و اقتصاد جامعه ایرانی سرمایهداری در دوره های مختلف تاریخی پرداخته شده است و هم تفاوت های آن با شیوه های کلاسیک مورد توجه قرار گرفته است و نهایتا بستری فراهم ساخته تا مخاطب بتواند به جمع بندی درباره امکان پایه ریزی سیستمی لیبرالیستی با توجه به چنین شرایطی برسد.