گرایش های علمی و فرهنگی ایران از هخامنشیان تا پایان صفویه
دسته: تاریخ ایران پس از اسلاماین کتاب مجموعه مقالاتی است از استفان پانوسی ـ ایران شناس برجسته ـ درباره برخی وجوه و ارزشهای فرهنگی، تاریخی...
این کتاب مجموعه مقالاتی است از استفان پانوسی ـ ایران شناس برجسته ـ درباره برخی وجوه و ارزشهای فرهنگی، تاریخی و تمدنی ایرانیان که در هفت "گفتار" تنظیم شده است.
در گفتار نخست با عنوان "نظری کلی بر نظرهای دیگران" کوشش شده تا نشان داده شود چگونه برخی از دانشمندان چه شرقی و چه غربی تاریخ فرهنگی و علمی ایران را به نادرستی بررسی کردهاند و چگونه در پی بررسیهای یکسویه خود، به تقدیس جهان ملی و فرهنگی خود رسیدهاند.
در گفتار دوم که "اساس جهانبینی ایرانی در فلسفه مشارکت نام گرفته، نویسنده پشتوانه فرهنگی و جهانبینی دیرینه ایران را در فلسفه مشارکت میبیند و آن را چون بخشش و هدیهای از سوی جهان ایرانی به جهان غرب توجیه میکند.
در گفتار سوم وضع علوم در زمان هخامنشیان بررسی و معرفی شده است.
در گفتار چهارم نویسنده سعی کرده ابعاد یونانی شدن خاور و خاوری شدن مغرب زمین را در زمان سوکیدها و اشکانیان بارزتر کند.
در گفتار پنجم تلاش شده موقعیت ایران دوره ساسانی نه تنها در فراروی امپراطوری رومی مشخص شود، بلکه اهمیت کانونهای علمی و فرهنگی آن برای شکوفایی علوم در زمان عباسیان که دستنشانده ایرانیان بودند، از پیشاپیش نمایان سازد.
در گفتار ششم کوشش شده برخلاف بررسی و برداشتهای نادرست برخی از دانشمندان چه غربی و چه عربی نشان داده شود چگونه شکوفایی علوم در ایران بعد از اسلام، رابطه مستقیم و پیوند گسستناپذیری با ایران پیش از اسلام داشته است.
آخرین گفتار به بررسی وضعیت علم و فرهنگ در دوره صفویه اختصاص دارد. در پایان کتاب فهرست منابع و نمایه آمده است.
از متن کتاب:
برای ایران که از چند هزار سال پیش تا کنون، بنام بزرگترین و کهن ترین کشور پایدار در میانه جهان، چه از دیدگاه جغرافیایی و چه از دیدگاه های گونه گون فرهنگی و دانش و اندیشه و هنر یا بازار و کار زار و رفت و آمد آشتی جویانه و جنگجویانه مردمان کشورهای دور و نزدیک ایستاده است و هنوز نیز با همه ستمها که بر آن رفته است، نام گرامی ایران را بر خود دارد، و برای دیگران بی آزرمی و شکست و جنگ و ننگ نمی خواهد، بیش از هر کشور دیگر بایسته است که از یکسو راز پایداری خویش را در میانه انبوه پورشها و ویرانگریها و گسستهای فراوان دریابد، و از سوئی رشته های پاره شده بدست دیگران را، با شکیب و دانایی و توانایی بیکدیگر پیوند دهد، تا بتواند به یک ساز و کار یگانه، و یک برنامه هماهنگ دست یابد که ما را در رهنوردی های آینده در این جهان پر آشوب راهبر باشد. باشد که در این راه دراز، با بهره گیری از اندیشه نیاکان خردمند، مهر و آشتی برای دیگران بارمغان بریم...
در گفتار نخست با عنوان "نظری کلی بر نظرهای دیگران" کوشش شده تا نشان داده شود چگونه برخی از دانشمندان چه شرقی و چه غربی تاریخ فرهنگی و علمی ایران را به نادرستی بررسی کردهاند و چگونه در پی بررسیهای یکسویه خود، به تقدیس جهان ملی و فرهنگی خود رسیدهاند.
در گفتار دوم که "اساس جهانبینی ایرانی در فلسفه مشارکت نام گرفته، نویسنده پشتوانه فرهنگی و جهانبینی دیرینه ایران را در فلسفه مشارکت میبیند و آن را چون بخشش و هدیهای از سوی جهان ایرانی به جهان غرب توجیه میکند.
در گفتار سوم وضع علوم در زمان هخامنشیان بررسی و معرفی شده است.
در گفتار چهارم نویسنده سعی کرده ابعاد یونانی شدن خاور و خاوری شدن مغرب زمین را در زمان سوکیدها و اشکانیان بارزتر کند.
در گفتار پنجم تلاش شده موقعیت ایران دوره ساسانی نه تنها در فراروی امپراطوری رومی مشخص شود، بلکه اهمیت کانونهای علمی و فرهنگی آن برای شکوفایی علوم در زمان عباسیان که دستنشانده ایرانیان بودند، از پیشاپیش نمایان سازد.
در گفتار ششم کوشش شده برخلاف بررسی و برداشتهای نادرست برخی از دانشمندان چه غربی و چه عربی نشان داده شود چگونه شکوفایی علوم در ایران بعد از اسلام، رابطه مستقیم و پیوند گسستناپذیری با ایران پیش از اسلام داشته است.
آخرین گفتار به بررسی وضعیت علم و فرهنگ در دوره صفویه اختصاص دارد. در پایان کتاب فهرست منابع و نمایه آمده است.
از متن کتاب:
برای ایران که از چند هزار سال پیش تا کنون، بنام بزرگترین و کهن ترین کشور پایدار در میانه جهان، چه از دیدگاه جغرافیایی و چه از دیدگاه های گونه گون فرهنگی و دانش و اندیشه و هنر یا بازار و کار زار و رفت و آمد آشتی جویانه و جنگجویانه مردمان کشورهای دور و نزدیک ایستاده است و هنوز نیز با همه ستمها که بر آن رفته است، نام گرامی ایران را بر خود دارد، و برای دیگران بی آزرمی و شکست و جنگ و ننگ نمی خواهد، بیش از هر کشور دیگر بایسته است که از یکسو راز پایداری خویش را در میانه انبوه پورشها و ویرانگریها و گسستهای فراوان دریابد، و از سوئی رشته های پاره شده بدست دیگران را، با شکیب و دانایی و توانایی بیکدیگر پیوند دهد، تا بتواند به یک ساز و کار یگانه، و یک برنامه هماهنگ دست یابد که ما را در رهنوردی های آینده در این جهان پر آشوب راهبر باشد. باشد که در این راه دراز، با بهره گیری از اندیشه نیاکان خردمند، مهر و آشتی برای دیگران بارمغان بریم...