بی نام


بی نام

کاش می شد که تو را آغوش بگیرم قلبت را تسخیر کنم  همان جا بمیرم ای کاش که میفهمیدی حرف دلم را ناگفته های چشمانم , که از دستش اسیرم دلدار من ای یار من ای مونس هر شب چندی است نه خبر از تو دیدم! نهشاعر:محمد جواد ستاری قربانی

کاش می شد که تو را آغوش بگیرم
قلبت را تسخیر کنم همان جا بمیرم

ای کاش که میفهمیدی حرف دلم را
ناگفته های چشمانم , که از دستش اسیرم

دلدار من ای یار من ای مونس هر شب
چندی است نه خبر از تو دیدم! نه شنیدم!

گفتند که تو یافته ای یاور و جانی؟
بارید اشک چشمم و خط افتاد جبینم

چه زود دیر می شود خواهی نخواهی
رفتی و تنها مانده ام , بی تو اسیرم

بی تو جگرم سوخت و طاقت نیاورد
قاضی حکم داد زندانی کنند آن دل پیرم



حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ضرورت نظارت بیشتر بر واردات آیفون