شهریارا


شهریارا

شهریارا ما غزلخوانیم و تو چهرهء نامدار ما همچانک پروین ها خوش عیانی میکنند ما غزلخوانیم و مست از دیدارها همچنان از درون یک قفس بی پرواز، چشم در چشم، غزلها ؛شعرها و شوق ها حرف پرانی؛ چشمشاعر:حاتم محمدی

شهریارا ما غزلخوانیم و تو چهرهء نامدار ما
همچانک پروین ها خوش عیانی میکنند
ما غزلخوانیم و مست از دیدارها
همچنان از درون یک قفس
بی پرواز،
چشم در چشم،
غزلها ؛شعرها و شوق ها
حرف پرانی؛
چشم چرانی میکنند،
ما زیر سقف این آسمان بی پروا شدیم
یادها ما را خام زندگانی میکند
در پی چشمان مست این دلدادگان
دل،دل میکند روانم و خوش زبانی میکند
ما اگر پیر گشتیم و طعم تلخ زندگانی را
هنوز از چشم نا بینای زلیخاها،خوش بیانی میکند
تو اِخوت آسمان را گفتی ولی
از درد دلدادگی ،که گریبان تو بود
دل ما بیچارگان ، با کی؛چگونه؟ هم صدایی میکند.

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا